پادشاه با خشم بسیاری از جنگجویان توانا را به زمین زد
او که خشمگین شد قهرمانان بزرگ را در یک لحظه کشت
ارابه های آنها را در هم شکست و فیل ها و اسب های زیادی را با تیرهای خود کشت
شاه مانند رودرا در میدان نبرد می رقصید و کسانی که جان سالم به در بردند، فرار کردند.1452.
ارتش (شاه یاداوا) توسط بالاراما و کریشنا شکسته و مورد حمله قرار می گیرد.
با فرار ارتش و فرار خود، پادشاه به جنگ با بالرام و کریشنا آمد و بدون ترس به جنگ پرداخت و نیزه، تبر، گرز، شمشیر و غیره را در دست گرفت.
شاعر می گوید سیام، پس (پادشاه) دوباره تیر و کمان را گرفته و در دست گرفته است.
پس از آن تیر و کمان را در دست گرفت و مانند قطرات باران از ابرها مخزن بدن کریشنا را با تیرها پر کرد.1453.
دوره
وقتی بدن کریشنا (توسط تیرها) سوراخ شد، او آسترای ایندرا را گرفت.
هنگامی که بدن کریشنا توسط تیرها سوراخ شد، او تیر خود را به نام ایندراسترا در کمان خود قرار داد و پس از خواندن مانترا آن را رها کرد. 1454.
SWAYYA
ایندرا و غیره، هر چقدر هم که شجاع بودند، به محض رها شدن تیر، بلافاصله به زمین فرود آمدند.
به محض پرتاب تیر، بسیاری از جنگجویان قدرتمند مانند ایندرا بر روی زمین ظاهر شدند و شاه را هدف خود قرار دادند، آنها شروع به پرتاب تیرهای آتشین کردند.
شاه با گرفتن کمان، آن تیرها را قطع کرد و با تیرهای خود، رزمندگان آشکار را زخمی کرد.
آغشته به خون و ترس به پیشگاه ایندرا، پادشاه خدایان رسید. 1455.
شیام شاعر می گوید خدایان بسیاری مانند خورشید از خشم جنگجو خشمگین شده اند.
جنگجویان با شکوه مانند خورشید، خشمگین شدند و با گرفتن نیزه، شمشیر، گرز و غیره، با پادشاه خاراگ سینگ جنگیدند.
همه در میدان جنگ جمع شده اند. موفقیت آن صحنه را شاعر چنین بیان کرده است:
همه در یک جا جمع شدند، مثل زنبورهای سیاه خداگونه که عطر تیرهای گل مانند شاه را به مشام میرسانند.
دوره
همه خدایان آشکار، پادشاه را از چهار جهت محاصره کردند
من اکنون شهامتی را که در آن زمان شاه نشان داد، نقل می کنم. 1457.
سخنان شاعر:
SWAYYA
(خاراق سینگ) خورشید را با دوازده تیر سوراخ کرد و سپس با ده تیر ماه را پرتاب کرد.
او دوازده تیر به سمت سوریا و ده تیر به سمت چاندراما پرتاب کرد، او صد تیر به سمت ایندرا پرتاب کرد که با سوراخ کردن بدنش به طرف دیگر رفت.
تمام یاکشاها، خدایان، خویشاوندان، گاندارواها و غیره که آنجا بودند، پادشاه آنها را با تیرهای خود به زمین زد.
بسیاری از خدایان متجلی از میدان نبرد فرار کردند، اما کسانی بودند که محکم در آنجا ایستادند.1458.
هنگامی که جنگی شدید آغاز شد، ایندرا عصبانی شد و نیزه ای را در دست گرفت.
هنگامی که جنگ به شدت شروع شد، ایندرا خشمگین نیزه را در دست گرفت و با خشونت به سمت پادشاه (خاراق سینگ) پرتاب کرد.
(اگون) خاراگ سینگ کمان گرفت و (سانگ) را با تیر برید. تشبیه او این گونه است
خاراگ سینگ نیزه را با تیر خود چنان دقیق قطع کرد که گویی تیر گارودا مانند شاه مار نیزه مانند را بلعیده است.1459.
تحمیل شده توسط فلش Indra و غیره فرار کرد
سوریا، چاندرا و دیگران همگی میدان نبرد را رها کردند و در ذهن خود به شدت ترسیده بودند
پس از مجروح شدن، بسیاری از آنها فرار کردند و هیچ کدام آنجا نماندند
همه خدایان شرمنده به خانه های خود بازگشتند.1460.
دوره
وقتی همه خدایان فرار کردند، پادشاه خودخواه شد
اکنون او کمان خود را کشید و تیرهای خود را بر کریشنا فرود آورد.1461.
سپس شری کریشنا عصبانی شد و "راچاسا آسترا" را در دست گرفت
سپس کریشنا، در خشم خود، دایتیاسترا (بازویی که برای شیاطین در نظر گرفته شده بود) را بیرون آورد و پس از خواندن مانتراها بر روی این تیر شگفت انگیز، آن را رها کرد.1462.
SWAYYA
آن تیر شیاطین وحشتناکی را ایجاد کرد که دیسکها، تبرها،
چاقو، شمشیر، سپر، گرز و نیزه در دستانشان
آنها برای ضربات کوبنده گرزهای بزرگی در دست داشتند، حتی درختان بی برگ را از ریشه درآوردند.
آنها شروع به ترساندن پادشاه کردند، دندانهای خود را بیرون زده و چشمان خود را دراز کردند.1463.
آنها موهای بلندی روی سر داشتند، لباس های وحشتناکی به تن داشتند و موهای درشتی روی بدن داشتند