با دیدن زینت این زنان، بسیاری از مردان با سلیقه خوشحال شدند
زنان با حرکات زیاد می رقصیدند.
زنان در حالات عاطفی زیادی می رقصیدند که همه خدایان و مردان خوشحال شدند.
اسب ها ناله می کردند، فیل ها گریه می کردند.
اسب ها ناله می کردند
(با دیدن آنها) خدایان و انسانها مسحور شدند و پادشاهان شیفته شدند.
فیل ها بوق می زدند و مردم شهر خدایان را می رقصیدند، مردان و زنان همه خوشحال می شدند و پادشاهان به صدقه دادن مشغول بودند.
آپاچهاراها آواز می خواندند و می رقصیدند.
دختران بهشتی در حال آواز خواندن می رقصیدند، پادشاهان با دیدن چه کسانی خوشحال شدند و ملکه های آنها نیز عصبانی شدند.
لوبیا راسا بهینی نارادا می نواخت.
غنای زیبای نارادا نواخته می شد که خدایان مانند آتش درخشنده به نظر می رسیدند.28.
روی چشم ها نقره پوشانده شده بود و اندام ها تزئین شده بود.
همگی در چشمان خود آنتیموان ریخته بودند و اندام خود را تزئین کرده بودند و جامه های زیبایی بر تن داشتند.
آپاچهاراها می رقصیدند و پادشاهان شاد می شدند.
پادشاهان خوشحال می شدند و سعی می کردند با آنها ازدواج کنند.
زنان با آهنگ تاتایی می رقصیدند.
زنان خدایان می رقصیدند و صدای جرنگ تسبیح اندامشان به گوش می رسید
جایی که پادشاهان نشسته بودند
پادشاهان با شکوه و تظاهرات در جاهای مختلف نشسته بودند.
هر که (آن زنان) را دید، منزجر شد
هر که این را دید، خشنود شد و هر که این را ندید، در دلش عصبانی شد
زنان زیبا با تکان دادن می رقصیدند.
زنان می رقصیدند، انواع احساسات را به نمایش می گذاشتند و از هر اندام آنها بازی احساسی شگفت انگیزی پخش می شد.
سرعت شگفت انگیز آنها در همه جا ثابت می شد.
آن زنان نیز تصمیم گرفتند در آن مکان کار شگفت انگیزی انجام دهند، زیرا در آنجا چند حکیم پیگیر نشسته بودند.
(سرانجام حکیمان) داشتند (آنجا) می دویدند و جوگ را ترک می کردند.
یوگی ها که مراقبه خود را ترک کردند، دوان دوان آمدند و با دیدن شکوه این عملکرد، خوشحال شدند.
جایی که پادشاهان نشسته بودند
هر جا که پادشاهان آراسته نشسته بودند، فضای آن مکان بسیار عالی به نظر می رسید.
به هر کجا که می نگریستند با تمام صفاتشان شکوفا می شدند.
پادشاهان از اینجا و آنجا سرشار از لذت بودند، به صفات و بندگان خود رسیده بودند و حکیمان با دیدن عظمت آنها، شعور ذهن و جسم خود را فراموش کرده بودند.
تات، بیت، غان، مخرس و غیره همه (کلمات) پخش شد.
سازهای زهی در آنجا نواخته می شد و با شنیدن حالت های موسیقی دلپذیر آنها، متخصصان موسیقی شناسی احساس خجالت می کردند.
جایی که اینطور افتادند،
پادشاهان با شنیدن آهنگ آلات موسیقی، مانند جنگجویان مجروح در میدان نبرد، اینجا و آنجا افتادند.
(پادشاه آنجا نشسته) گویی گلهایی پشت سر هم شکوفه می دهند
به نظر می رسید آنها مانند گل های جنگل شکوفا شده بودند و بدنشان احساس اساسی راحتی زمینی را نشان می داد.
جایی که پادشاهان مست در حال تاب خوردن بودند،
پادشاهان سرمست مانند طاووس هایی که از شنیدن رعد و برق ابرها مست می شدند، این طرف و آن طرف می چرخیدند.
PAADHARI STANZA
جایی که شکوه و عظمت بی اندازه دیده می شد.
شاهان با دیدن شکوه اینجا و آنجا نشستند
نمی توان آن را چنین توصیف کرد.
شکوه و جلال آنها قابل وصف نیست و با دیدن چهره هایشان چشم ها خشنود می شد.36.
دیدن چنین رقص زیبایی
خدای عشق با دیدن این رقص رنگارنگ، کمان خود را می کشید و تیرهایش را به سوی شاهان پرتاب می کرد.
شکوه و جلال بسیار بود، (او) قابل توصیف نیست.
شکوه و عظمت فضا وصف ناپذیر است و همه از دیدن آن خرسند می شدند.