تا چه حد می توان به شکوه آنها اشاره کرد
اکنون زیبایی آنها در ذهن من تثبیت شده است.
سخنرانی کریشنا:
دوره
کریشنا در چیت بسیار خوشحال شد و (این را) به آنها گفت:
کریشنا با لبخند در ذهن خود به گوپی ها گفت: «ای دوستان! خواندن چند آهنگ، اجرای استفاده از لذت عاشقانه.577.
SWAYYA
با شنیدن سخنان کریشنا، همه گوپی ها شروع به خواندن کردند
حتی لاکشمی و گریتاچی، دختر بهشتی دربار ایندرا نیز نمی توانند مانند آنها برقصند و آواز بخوانند.
شاعر شیام (می گوید) ابهایدان به گجراج («دیویا»، سری کریشنا) با آنها بازی می کند.
این گوپی ها با راه رفتن فیل بی باکانه با کریشنا بازی می کنند و برای دیدن بازی عاشقانه آنها خدایان با وسایل نقلیه هوایی خود می آیند و بهشت را ترک می کنند.578.
در ترتا یوگا که راوانای توانا ("جاجیت") را به عنوان راما (مجسد) کشته بود و فضیلت های شدیدی را به خود اختصاص داد.
رام توانا که در عصر ترتا در فتح جهان با شخصیت و درستی زندگی کرده بود، اکنون غرق در بازی عاشقانه با گوپی ها است و آهنگ های بسیار زیبا می خواند.
بدن ساوانی که زینت می دهد و زره زرد بر او زینت می دهد.
جامههای زرد بر تن زیبایش پر زرق و برق به نظر میرسند و او را پادشاه پایدار یاداواس، مجری کارهای عاشقانه با گوپیها مینامند.579.
جایی که فاخته ها صدا می زنند و طاووس ها («راتاسی») از هر طرف سروصدا می کنند.
با دیدن کی، بلبل غوغا می کند و طاووس حرفش را تکرار می کند، بدن آن کریشنا شبیه ابر خدای عشق است.
با دیدن او دل های گوپی ها سرشار از عشق فراوان شده است، گویی سیاهان ناپدید شده اند.
با دیدن کریشنا ابرهای رعد و برق در ذهن گوپی ها پدید آمدند و در میان آنها رادا مانند برق می درخشد.580.
چشم هایی که در آن آنتیموان زده شده و بینی با زینت مزین شده است
چهره ای که شاعر شکوهش را چون ماه دیده است
او (رادا) انواع زیورها را بر سر گذاشته و بر پیشانی خود نقطه گذاشته است.
که به طور کامل آراسته شده، نشانی بر پیشانی خود زده است، چون رادا، کریشنا مجذوب شده و تمام اندوه ذهنش پایان یافته است.581.
سری کریشنا خندید و گفت (یک) چیز زیبایی برای بازی با رادا.
کریشنا با خندان با رادا صحبت کرد و از او بازی عاشقانه خواست که با شنیدن آن ذهن از خوشحالی و اندوه از بین می رود.
ذهن گوپی ها می خواهد این نمایش فوق العاده را به طور مداوم ببیند
حتی در بهشت نیز خدایان و گندارواها با دیدن اینها بی حرکت می ایستند و مسحور می شوند.582.
شیام شاعر او را که جامه زرد بر تن دارد می ستاید
زن ها با خواندن حالت های موسیقی سارنگ و گئوری به سمت او می آیند
زنان جذاب تیره رنگ (به آهستگی) به سمت او می آیند و برخی نیز دوان دوان می آیند
آنها مانند زنبورهای سیاهی به نظر می رسند که می دوند تا کریشنای گل مانند را در آغوش بگیرند.583.
(شاعر) شیام مَثَل او را می گوید که دشمن غول ها و جنگجوی موفق است.
شیام شاعر او را می ستاید که دشمن شیاطین است و جنگاوری ستودنی است و در میان زاهدان زاهدی بزرگ و در میان اهل ذوق زاهدی است.
گلویش چون کبوتر است و صورتش چون نور ماه می درخشد.
که گلویش مانند کبوتر و شکوه صورتش مانند ماه است و تیرهای ابرو (مژگان) خود را برای کشتن زنان گوزن آماده کرده است.584.
کریشنا که با گوپی ها سرگردان است، حالت های موسیقی سارنگ و رامکالی را می خواند.
در این طرف رادا نیز آواز می خواند و به همراه گروه دوستانش بسیار خوشحال است
در همین گروه کریشنا نیز با رادای فوق العاده زیبا در حال حرکت است
صورت آن رادیکه مانند ماه و چشمان مانند غنچه های نیلوفر است.585.
کریشنا شیک پوش به رادا نزدیک شد
شکوه چهره رادا مانند ماه و چشمان مانند چشمان سیاه گوزن است
کسی که صورتش مثل شیر لاغر است، اینطور (با خداوند کریشنا) صحبت می کند.
رادا که کمرش مثل شیر باریک است وقتی کریشنا اینطور به او گفت تمام غم های ذهن گوپی ها از بین رفت.586.
خداوند که آتش جنگل را نوشیده بود، با لبخند صحبت کرد
آن لورتی که در تمام دنیا و همه اشیای جهان از جمله خورشید، انسان، فیل و حتی حشرات نفوذ می کند.
با الفاظ فوق العاده لطیف صحبت می کرد
با گوش دادن به سخنان او، همه گوپی ها و رادا فریفته شدند.587.
گوپی ها از شنیدن صحبت های کریشنا بسیار خوشحال شدند