همانطور که مخزن آب را احاطه کرده است، تسبیح تکرار نام را احاطه کرده است، فضایل اطراف رذیله را احاطه کرده است و خزنده دور خیار را احاطه کرده است.
همانطور که آسمان ستاره قطبی را احاطه کرده است، اقیانوس نیز زمین را احاطه کرده است، این قهرمانان خاراگ سینگ توانا را احاطه کرده اند.1635.
SWAYYA
پس از احاطه کردن خاراگ سینگ، دوریودانا به شدت خشمگین شد
آرجونا، بهیما، یودیشتر و بهیشما اسلحه های خود را برداشتند و بالرام گاوآهن خود را حمل کرد
کارنا ('Bhanuj') Dronacharya و Kripacharya با کرپان ها به سمت دشمن پیشروی کردند.
Dronacharya، Kripacharya، Karana و غیره، به سمت دشمن پیشروی کرده اند و نبرد وحشتناک با دست، پا، مشت و دندان آغاز شد.1636.
خاراگ سینگ با نگه داشتن تیر و کمان خود میلیون ها دشمن را کشت
یک جایی اسب ها، یک جایی فیل های سیاه مانند کوه افتاده اند
بسیاری زخمی و رنج می برند، گویی «کارسایال» (گوزن سیاه) توسط شیر کشته شده است.
برخی از آنها که افتاده اند مانند یک فیل که توسط شیر له شده است می پیچند و برخی از آنها بسیار قدرتمند هستند که سر اجساد افتاده را می برند.1637.
شاه (خاراق سینگ) تیر و کمان را گرفت و غرور جنگجویان یداو را پایین کشید.
شاه با برداشتن تیر و کمان غرور یاداواس را پودر کرد و سپس تبر را در دست گرفت و دل دشمنان را درید.
رزمندگانی که در جنگ مجروح می شوند در ذهن خود به یاد پروردگار می افتند
کسانی که در جنگ جان باختند، به رستگاری دست یافتند و از اقیانوس هولناک سامسارا عبور کردند و به خانه خداوند رفتند.1638.
دوره
جنگجویان توانا خیلی سریع شکسته شدند و وحشتناک بودن جنگ قابل توصیف نیست
آرجونا به آنها گفت: کسانی که به سرعت فرار می کنند، 1639
SWAYYA
«ای رزمندگان! وظیفه محول شده توسط کریشنا را انجام دهید و از عرصه جنگ فرار نکنید
تیر و کمان خود را در دستان خود بگیرید و بر فریاد پادشاه بیفتید
در حالی که اسلحههای شما را در دست گرفتهاید، فریاد بکشید، بکشید.
حداقل چیزی از سنت قبیله خود بیندیشید و بدون ترس با خاراگ سینگ بجنگید.»1640.
کاران پسر ثریا با خشم محکم با اصرار در مقابل شاه ایستاد.
و کمان خود را کشید و تیر خود را در دست گرفت به شاه گفت
«آیا گوش می دهی ای پادشاه! حالا مثل آهو در دهان شیری مثل من افتاده ای
«پادشاه تیر و کمان خود را در دست گرفت و به پسر ثریا گفت: 1641
«ای کاران، پسر ثریا! چرا میخوای بمیری ممکن است بروید و چند روز زنده بمانید
چرا با دست خودت زهر می خوری، برو تو خونه و راحت شهدش رو بخور.»
پادشاه با گفتن این سخن، تیر خود را پرتاب کرد و گفت: به پاداش آمدن به جنگ بنگر.
با اصابت تیر، بیهوش به زمین افتاد و تمام بدنش پر از خون شد. 1642.
سپس بهیما با گرز خود و آرجونا با کمان خود دویدند
Bhishma، Drona، Kripacharya، Sahdev Bhurshrava و غیره نیز خشمگین شدند
دوریودانا، یودیشتر و کریشنا نیز با ارتش خود آمدند
با تیرهای شاه، جنگجویان توانا در ذهن خود ترسیدند.1643.
تا آن زمان، کریشنا با خشم شدید، تیری را به قلب پادشاه پرتاب کرد
حالا او با کشیدن کمان، تیری را به سمت ارابهسوار پرتاب کرد
حالا شاه جلوتر رفت و پاهایش در میدان نبرد لیز خورد
شاعر می گوید همه رزمندگان شروع به مداحی این جنگ کردند.1644.
پادشاه با دیدن چهره سری کریشنا چنین صحبت کرد
پادشاه با دیدن کریشنا گفت: "تو موهای بسیار زیبایی داری و شکوه صورتت وصف ناپذیر است.
چشمان شما بسیار جذاب است و نمی توان آنها را با هیچ چیز مقایسه کرد
ای کریشنا! ممکن است بروی، من تو را ترک میکنم، با جنگیدن چه چیزی به دست میآوری؟» 1645.
(پادشاه) تیر و کمان را گرفت و گفت: ای کریشنا! به حرفام گوش کن
پادشاه با نگه داشتن تیر و کمان خود به کریشنا گفت: "تو به من گوش می دهی، چرا جلوی من می آیی تا پیگیرانه بجنگی؟
«الان تو را خواهم کشت و تو را ترک نخواهم کرد، در غیر این صورت ممکن است بروی
الان هم هیچ چیز اشتباهی رخ نداده است، از من اطاعت کن و بیهوده زنان شهر را با مردن در اندوه قرار نده.1646.
«من بسیاری از جنگجویان را که پیوسته درگیر جنگ بودند کشتهام