هر دو ارتش به شدت آشفته بودند و از گرسنگی و تشنگی، بدن رزمندگان پژمرده شده بود.
هنگام جنگ با دشمن، عصر است
غروب با ادامه جنگ فرا رسید و همه آنها مجبور شدند در میدان نبرد بمانند.1659.
صبح، همه قهرمانان بیدار هستند
صبح، همه رزمندگان از خواب بیدار شدند و طبل جنگ از دو طرف نواخته شد
(جنگجویان) بر بدن خود زره پوشیده و اسلحه در دست گرفته اند
جنگجویان با زره پوشیده و اسلحه در دست برای جنگ راهپیمایی کردند.1660.
SWAYYA
پسر باسودوا (سری کریشنا) با شیوا، یاما و سان به منطقه ران رفته است.
واسودف، پسر واسودف همراه با شیوا، یاما و سوریا به سمت میدان نبرد رفت و کریشنا به برهما گفت: "ما باید قطعاً دشمن را بکشیم و خود را تثبیت کنیم."
همراه با کریشنا جنگجویان زیادی (که تیر و کمان در دست دارند) آمدند.
بسیاری از جنگجویان در گروه کریشنا به جلو هجوم آوردند و تیرها و کمان های خود را در دست داشتند و بی باکانه به جنگ با خاراگ سینگ آمدند.1661.
یازده گانای شیوا زخمی شدند و ارابه های دوازده سوریا متلاشی شدند.
یاما مجروح شد و هر هشت واسوس به چالش کشیده شدند و ترسیدند
بسیاری از دشمنان بی سر شدند و کسانی که جان سالم به در بردند، از میدان جنگ فرار کردند
تیرهای شاه با سرعت باد تخلیه شد و همه نیروها مانند ابر دریده شدند.1662.
وقتی همه از میدان جنگ فرار کردند، شیوا به فکر چاره افتاد
او انسانی از خاک رس خلق کرد که کریشنا با دیدن آن نیروی حیات را در آن قرار داد
او آجیت سینگ نام داشت که قبل از شیوا نیز تسخیر ناپذیر بود
او اسلحه ها را در دست گرفت و برای کشتن خاراگ سینگ حرکت کرد. 1663.
ARIL
بسیاری از جنگجویان قدرتمند برای جنگ به جلو رفتند
سلاح های خود را در دست داشتند، کانکس های خود را منفجر کردند
دوازده خورشید تیرها را محکم بر کمان انداخته اند.