با ایجاد (مرگ) بسیاری،
پس از نابودی بسیاری و دریافت تایید، او را ترک کرد.61.
سنخ و دونس پخش می شود
صدا و شیپورها طنین انداز می شوند و صدای آنها مدام شنیده می شود.
صدای طبل و تنبور.
طبل و طبل طنین انداز می شود و رزمندگان سلاح های خود را بیرون می آورند.62.
خیلی شلوغ است.
ازدحام زیاد است و شاهان شهید شده اند.
با سبیل های زیبا روی صورت
رزمندگانی که روی صورتشان سبیل های برافروخته است، بسیار بلند فریاد می زنند.63.
زیاد حرف می زنند.
از دهانشان فریاد می زنند «بکش». بکش و در میدان جنگ پرسه بزن.
با دست زدن به سلاح
آنها اسلحه در دست دارند و اسب های دو طرف را فراری می دهند
دوره
وقتی کرپال در میدان نبرد مرد، گوپال خوشحال شد.
وقتی رهبران آنها حسین و کرپال کشته شدند، همه ارتش با بی نظمی فرار کردند. 65.
پس از مرگ حسین و کرپال و سقوط حمت
همه جنگجویان فرار کردند، درست همانطور که مردم پس از دادن اختیار به ماهانت دور میشوند.
چاوپای
به این ترتیب (گوپال چاند) همه دشمنان را کشت
به این ترتیب همه دشمنان هدف قرار گرفتند و کشته شدند. پس از آن از مردگان خود مراقبت کردند.
دیدن شجاعت مجروح آنجا
رام سینگ با دیدن همت که زخمی شده بود به گوپال گفت.
شجاعتی که به چنین دشمنی دامن زده بود،
���������������������������������������ی���������یــی که عامل اصلی همه نزاع ها بود، اکنون مجروح به دست های خود افتاده است.»
وقتی گوپال چاند این را شنید
گوپال با شنیدن این سخنان، همت را کشت و نگذاشت زنده از جایش بلند شود. 68.
(پادشاهان تپه) پیروز شدند و دشتها پراکنده شدند.
پیروزی حاصل شد و نبرد پایان یافت. در حالی که خانه ها را به یاد می آوردیم، همه به آنجا رفتند.
خدا ما را نجات داد
خداوند مرا از ابر نبرد که در جاهای دیگر می بارید محافظت کرد. 69.
پایان فصل یازدهم BCHITTAR NATAK با عنوان شرح کشتار حسینی و همچنین کشتار کرپال، همت و سنگاتیه.11.423
چاوپای
به این ترتیب جنگ بزرگی رخ داد
به این ترتیب جنگ بزرگی در گرفت که رهبر ترکان (محمدیان) کشته شد.
(در نتیجه) دلاور خان از عصبانیت زرد مایل به قرمز شد
بر این دلاور بسیار خشمگین شد و گروهی از سواران را به این سمت فرستاد.1.
از آنجا (از طرف دیگر) جوجهار سینگ را فرستادند.
از طرف دیگر جوجهار سینگ فرستاده شد که بلافاصله دشمن را از بالان بیرون کرد.
از اینجا گاج سینگ و پاما (پارمانند) ارتش را جمع کردند
از این طرف گاج سینگ و پاما (پارمانند) نیروهای خود را جمع کردند و صبح زود بر آنها افتادند.
در آنجا جوجهار سینگ (در دشت) اینگونه ماند
در طرف دیگر جوجهار سینگ مانند تیرک پرچمی که در میدان جنگ کار گذاشته شده بود، محکم ایستاده بود.
شکسته (پرچم) ممکن است حرکت کند، اما جسد (راجپوت از کاست از زمین جنگ) قرار نیست حرکت کند.
حتی تیر پرچم هم ممکن بود شل شود، اما راجپوت شجاع تزلزل نکرد، او بدون لرزش ضربات را دریافت کرد.
دو گروه جنگجو از هم جدا شدند و بر هم آمدند.
رزمندگان هر دو لشکر در دسته ها حرکت کردند، راجا از چندل در آن طرف و راجا از جاسوار در این طرف.