شری دسم گرنتھ

صفحه - 68


ਮਹਾ ਕੋਪ ਕੈ ਬੀਰ ਬ੍ਰਿੰਦੰ ਸੰਘਾਰੇ ॥
mahaa kop kai beer brindan sanghaare |

(او) خشمگین شد و قهرمانان زیادی را کشت

ਬਡੋ ਜੁਧ ਕੈ ਦੇਵ ਲੋਕੰ ਪਧਾਰੇ ॥੩੧॥
baddo judh kai dev lokan padhaare |31|

او با خشم فراوان لشکریان زیادی را کشت و پس از جنگی عظیم راهی بهشت شد.31.

ਹਠਿਯੋ ਹਿਮਤੰ ਕਿੰਮਤੰ ਲੈ ਕ੍ਰਿਪਾਨੰ ॥
hatthiyo himatan kinmatan lai kripaanan |

(از طرف پادشاهان) جنگجویان شجاعی به نام هیمت سینگ و کیمت سینگ کرپان آوردند.

ਲਏ ਗੁਰਜ ਚਲੰ ਸੁ ਜਲਾਲ ਖਾਨੰ ॥
le guraj chalan su jalaal khaanan |

همت و کیمت سرسخت نیزه های خود را بیرون آوردند و جلال خان با گرز به هم پیوست.

ਹਠੇ ਸੂਰਮਾ ਮਤ ਜੋਧਾ ਜੁਝਾਰੰ ॥
hatthe sooramaa mat jodhaa jujhaaran |

او با جنگجوی جنگجو ابیمن به شدت جنگید.

ਪਰੀ ਕੁਟ ਕੁਟੰ ਉਠੀ ਸਸਤ੍ਰ ਝਾਰੰ ॥੩੨॥
paree kutt kuttan utthee sasatr jhaaran |32|

رزمندگان مصمم به ظاهر مست می جنگیدند. ضربات پشت سر هم بود و جرقه ها می ریختند که سلاح ها به هم اصابت می کردند.32.

ਰਸਾਵਲ ਛੰਦ ॥
rasaaval chhand |

رساوال استانزا

ਜਸੰਵਾਲ ਧਾਏ ॥
jasanvaal dhaae |

جاسوال (راجا کساری چاند)

ਤੁਰੰਗੰ ਨਚਾਏ ॥
turangan nachaae |

راجای جاسوال سوار بر اسب دونده به جلو هجوم آورد.

ਲਯੋ ਘੇਰਿ ਹੁਸੈਨੀ ॥
layo gher husainee |

(او) حسینی را محاصره کرد

ਹਨ੍ਯੋ ਸਾਗ ਪੈਨੀ ॥੩੩॥
hanayo saag painee |33|

او حسین را محاصره کرد و نیزه تیزش را به او زد.

ਤਿਨੂ ਬਾਣ ਬਾਹੇ ॥
tinoo baan baahe |

حسینی (اول) تیر زد

ਬਡੇ ਸੈਨ ਗਾਹੇ ॥
badde sain gaahe |

او (حسینی) تیر پرتاب کرد و بسیاری از لشکریان را نابود کرد.

ਜਿਸੈ ਅੰਗਿ ਲਾਗ੍ਯੋ ॥
jisai ang laagayo |

(تیر) در بدن که

ਤਿਸੇ ਪ੍ਰਾਣ ਤ੍ਯਾਗ੍ਰਯੋ ॥੩੪॥
tise praan tayaagrayo |34|

او که تیر بر سینه اش اصابت می کند نفس های آخرش را می کشد.34.

ਜਬੈ ਘਾਵ ਲਾਗ੍ਯੋ ॥
jabai ghaav laagayo |

(هر که) هنگام زخمی شدن

ਤਬੈ ਕੋਪ ਜਾਗ੍ਯੋ ॥
tabai kop jaagayo |

هر گاه کسی زخمی می شود، به شدت عصبانی می شود.

ਸੰਭਾਰੀ ਕਮਾਣੰ ॥
sanbhaaree kamaanan |

(پس) فرمان گرفتن

ਹਣੇ ਬੀਰ ਬਾਣੰ ॥੩੫॥
hane beer baanan |35|

سپس در حالی که کمان خود را در دست گرفته، رزمندگان را با تیر می کشد. 35.

ਚਹੂੰ ਓਰ ਢੂਕੇ ॥
chahoon or dtooke |

(جنگجویان) از چهار طرف جلو می آیند

ਮੁਖੰ ਮਾਰ ਕੂਕੇ ॥
mukhan maar kooke |

رزمندگان از چهار طرف پیشروی می کنند و فریاد می زنند: «بکش، بکش».

ਨ੍ਰਿਭੈ ਸਸਤ੍ਰ ਬਾਹੈ ॥
nribhai sasatr baahai |

(آنها) بدون ترس از سلاح استفاده می کنند

ਦੋਊ ਜੀਤ ਚਾਹੈ ॥੩੬॥
doaoo jeet chaahai |36|

آنها بدون ترس سلاح های خود را می زنند، هر دو طرف آرزوی پیروزی خود را دارند.

ਰਿਸੇ ਖਾਨਜਾਦੇ ॥
rise khaanajaade |

سربازان پاتان خشمگین شدند.

ਮਹਾ ਮਦ ਮਾਦੇ ॥
mahaa mad maade |

پسران خان با خشم شدید و پف کرده از نفس زیاد،

ਮਹਾ ਬਾਣ ਬਰਖੇ ॥
mahaa baan barakhe |

تیرها شروع به باریدن کردند.

ਸਭੇ ਸੂਰ ਹਰਖੇ ॥੩੭॥
sabhe soor harakhe |37|

باران تیر ببارد همه رزمندگان پر از خشم هستند.37.

ਕਰੈ ਬਾਣ ਅਰਚਾ ॥
karai baan arachaa |

(آن صحنه) چنان بود که گویی تیرها (از مواد معطر) می پاشند.

ਧਨੁਰ ਬੇਦ ਚਰਚਾ ॥
dhanur bed charachaa |

پرتاب تیر (در عبادت) وجود دارد و به نظر می رسد کمان ها درگیر بحث ودایی هستند.

ਸੁ ਸਾਗੰ ਸਮ੍ਰਹਾਲੰ ॥
su saagan samrahaalan |

در آن مکان (از وداها)

ਕਰੈ ਤਉਨ ਠਾਮੰ ॥੩੮॥
karai taun tthaaman |38|

رزمنده هر جا بخواهد ضربه را بزند آن را می زند.38.

ਬਲੀ ਬੀਰ ਰੁਝੇ ॥
balee beer rujhe |

(در آن کار) قهرمانان توانا مشغول بودند.

ਸਮੁਹ ਸਸਤ੍ਰ ਜੁਝੇ ॥
samuh sasatr jujhe |

مبارزان شجاع در این کار مشغول هستند و با تمام سلاح های خود درگیر جنگ هستند.

ਲਗੈ ਧੀਰ ਧਕੈ ॥
lagai dheer dhakai |

فریادهای بیمار (سربازان) به گوش می رسید

ਕ੍ਰਿਪਾਣੰ ਝਨਕੈ ॥੩੯॥
kripaanan jhanakai |39|

رزمندگان با خصلت بردباری به شدت در می زنند و شمشیرهایشان به صدا در می آید.39.

ਕੜਕੈ ਕਮਾਣੰ ॥
karrakai kamaanan |

کمان ها به هم خوردند.

ਝਣਕੈ ਕ੍ਰਿਪਾਣੰ ॥
jhanakai kripaanan |

کمان ها به صدا در می آیند و شمشیرها به صدا در می آیند.

ਕੜਕਾਰ ਛੁਟੈ ॥
karrakaar chhuttai |

کاراک (تیر) حرکت می کرد.

ਝਣੰਕਾਰ ਉਠੈ ॥੪੦॥
jhanankaar utthai |40|

تیرها وقتی تخلیه می‌شوند صدای تق تق تولید می‌کنند و سلاح‌ها هنگام اصابت صدای جرنگ جرنگ تولید می‌کنند.

ਹਠੀ ਸਸਤ੍ਰ ਝਾਰੇ ॥
hatthee sasatr jhaare |

هاتیس (سربازان) با زره می جنگیدند.

ਨ ਸੰਕਾ ਬਿਚਾਰੇ ॥
n sankaa bichaare |

رزمندگان سلاح های خود را می زنند، آنها به مرگ قریب الوقوع فکر نمی کنند.

ਕਰੇ ਤੀਰ ਮਾਰੰ ॥
kare teer maaran |

تیرها (خیلی زیاد) پرتاب می شد

ਫਿਰੈ ਲੋਹ ਧਾਰੰ ॥੪੧॥
firai loh dhaaran |41|

تیرها پرتاب می شوند و شمشیرها زده می شوند. 41.

ਨਦੀ ਸ੍ਰੋਣ ਪੂਰੰ ॥
nadee sron pooran |

رودخانه پر از خون است.

ਫਿਰੈ ਗੈਣਿ ਹੂਰੰ ॥
firai gain hooran |

نهر خون ها پر است، حوری ها (دخترهای بهشتی) در آسمان در حرکتند.

ਉਭੇ ਖੇਤ ਪਾਲੰ ॥
aubhe khet paalan |

قهرمانان اصلی از هر دو طرف

ਬਕੇ ਬਿਕਰਾਲੰ ॥੪੨॥
bake bikaraalan |42|

از هر دو طرف جنگجویان فریادهای هولناکی برمی‌آورند.42.

ਪਾਧੜੀ ਛੰਦ ॥
paadharree chhand |

PAADHARI STANZA

ਤਹ ਹੜ ਹੜਾਇ ਹਸੇ ਮਸਾਣ ॥
tah harr harraae hase masaan |

آنجا ماسان از خوشحالی می خندید.

ਲਿਟੇ ਗਜਿੰਦ੍ਰ ਛੁਟੇ ਕਿਕਰਾਣ ॥
litte gajindr chhutte kikaraan |

ارواح در میدان نبرد با صدای بلند می خندند، فیل ها در خاک خاک می شوند و اسب ها بدون سوار پرسه می زنند.

ਜੁਟੇ ਸੁ ਬੀਰ ਤਹ ਕੜਕ ਜੰਗ ॥
jutte su beer tah karrak jang |

قهرمانان در آنجا درگیر جنگی شدید بودند.

ਛੁਟੀ ਕ੍ਰਿਪਾਣ ਬੁਠੇ ਖਤੰਗ ॥੪੩॥
chhuttee kripaan butthe khatang |43|

جنگجویان با یکدیگر می جنگند و سلاح هایشان در حال ایجاد صداهای کوبیدن است. شمشیرها زده می شود و تیرها می بارند.43.

ਡਾਕਨ ਡਹਕਿ ਚਾਵਡ ਚਿਕਾਰ ॥
ddaakan ddahak chaavadd chikaar |

(جایی) پستچی ها آروغ می زدند و چاوندی ها فریاد می زدند.

ਕਾਕੰ ਕਹਕਿ ਬਜੈ ਦੁਧਾਰ ॥
kaakan kahak bajai dudhaar |

خون آشام ها فریاد می زنند و حق ها فریاد می زنند. کلاغ ها با صدای بلند غوغا می کنند و شمشیرهای دولبه به صدا در می آیند.

ਖੋਲੰ ਖੜਕਿ ਤੁਪਕਿ ਤੜਾਕਿ ॥
kholan kharrak tupak tarraak |

(جایی) کلاه ایمنی به صدا در می آمد و (جایی) تفنگ ها شلیک می کردند.

ਸੈਥੰ ਸੜਕ ਧਕੰ ਧਹਾਕਿ ॥੪੪॥
saithan sarrak dhakan dhahaak |44|

به کلاه ایمنی کوبیده می شود و اسلحه ها در حال اوج گرفتن هستند. خنجرها به صدا در می آیند و هل دادن شدید وجود دارد. 44.

ਭੁਜੰਗ ਪ੍ਰਯਾਤ ਛੰਦ ॥
bhujang prayaat chhand |

BHUJANG STANZA

ਤਹਾ ਆਪ ਕੀਨੋ ਹੁਸੈਨੀ ਉਤਾਰੰ ॥
tahaa aap keeno husainee utaaran |

سپس خود حسینی تصمیم گرفت (مبارزه کند).

ਸਭੁ ਹਾਥਿ ਬਾਣੰ ਕਮਾਣੰ ਸੰਭਾਰੰ ॥
sabh haath baanan kamaanan sanbhaaran |

سپس خود حسین وارد معرکه شد، همه رزمندگان تیر و کمان برداشتند.

ਰੁਪੇ ਖਾਨ ਖੂਨੀ ਕਰੈ ਲਾਗ ਜੁਧੰ ॥
rupe khaan khoonee karai laag judhan |

راهیان خونخوار مصمم به جنگ بودند.

ਮੁਖੰ ਰਕਤ ਨੈਣੰ ਭਰੇ ਸੂਰ ਕ੍ਰੁਧੰ ॥੪੫॥
mukhan rakat nainan bhare soor krudhan |45|

خان های خونین محکم ایستادند و با صورت و چشم های سرخ از خشم شروع به مبارزه کردند.

ਜਗਿਯੋ ਜੰਗ ਜਾਲਮ ਸੁ ਜੋਧੰ ਜੁਝਾਰੰ ॥
jagiyo jang jaalam su jodhan jujhaaran |

(در ذهن جنگجویان تندرو و تندرو) میل به جنگ بیدار شد.

ਬਹੇ ਬਾਣ ਬਾਕੇ ਬਰਛੀ ਦੁਧਾਰੰ ॥
bahe baan baake barachhee dudhaaran |

نبرد وحشتناک جنگجویان دلیر آغاز شد. تیرها، نیزه ها و شمشیرهای دولبه توسط قهرمانان استفاده می شد.

ਮਿਲੇ ਬੀਰ ਬੀਰੰ ਮਹਾ ਧੀਰ ਬੰਕੇ ॥
mile beer beeran mahaa dheer banke |

جنگجویان بزرگ با جنگجویان بانکی رنج کشیده درگیر می شوند.

ਧਕਾ ਧਕਿ ਸੈਥੰ ਕ੍ਰਿਪਾਣੰ ਝਨੰਕੇ ॥੪੬॥
dhakaa dhak saithan kripaanan jhananke |46|

رزمندگان به جلو رانده می شوند و شمشیرها به صدا در می آیند.46.

ਭਏ ਢੋਲ ਢੰਕਾਰ ਨਦੰ ਨਫੀਰੰ ॥
bhe dtol dtankaar nadan nafeeran |

(در جایی) طبل زدن و صدای شیپور در می آید.

ਉਠੇ ਬਾਹੁ ਆਘਾਤ ਗਜੈ ਸੁਬੀਰੰ ॥
autthe baahu aaghaat gajai subeeran |

طبل ها و فیف ها طنین انداز هستند، بازوها برای زدن ضربات برمی خیزند و مبارزان شجاع غرش می کنند.

ਨਵੰ ਨਦ ਨੀਸਾਨ ਬਜੇ ਅਪਾਰੰ ॥
navan nad neesaan baje apaaran |

انواع صداهای جدید با نواختن دونسا تولید می شود.

ਰੁਲੇ ਤਛ ਮੁਛੰ ਉਠੀ ਸਸਤ੍ਰ ਝਾਰੰ ॥੪੭॥
rule tachh muchhan utthee sasatr jhaaran |47|

شیپورهای جدید در تعداد زیادی طنین انداز می شوند. قهرمانان خرد شده در گرد و غبار می غلتند و با برخورد سلاح ها جرقه ها برمی خیزد.47.

ਟਕਾ ਟੁਕ ਟੋਪੰ ਢਕਾ ਢੁਕ ਢਾਲੰ ॥
ttakaa ttuk ttopan dtakaa dtuk dtaalan |

صدای تق تق (آهن) کلاه ایمنی و صدای سپرها (شنیده می شود).

ਮਹਾ ਬੀਰ ਬਾਨੈਤ ਬਕੈ ਬਿਕ੍ਰਾਲੰ ॥
mahaa beer baanait bakai bikraalan |

کلاه و سپر به قطعات شکسته شده است و قهرمانان بزرگ تیراندازی وحشتناک و نه ظریف به نظر می رسند.

ਨਚੇ ਬੀਰ ਬੈਤਾਲਯੰ ਭੂਤ ਪ੍ਰੇਤੰ ॥
nache beer baitaalayan bhoot pretan |

بیر-بیتال، ارواح و ارواح در حال رقصیدن هستند.