(او) خشمگین شد و قهرمانان زیادی را کشت
او با خشم فراوان لشکریان زیادی را کشت و پس از جنگی عظیم راهی بهشت شد.31.
(از طرف پادشاهان) جنگجویان شجاعی به نام هیمت سینگ و کیمت سینگ کرپان آوردند.
همت و کیمت سرسخت نیزه های خود را بیرون آوردند و جلال خان با گرز به هم پیوست.
او با جنگجوی جنگجو ابیمن به شدت جنگید.
رزمندگان مصمم به ظاهر مست می جنگیدند. ضربات پشت سر هم بود و جرقه ها می ریختند که سلاح ها به هم اصابت می کردند.32.
رساوال استانزا
جاسوال (راجا کساری چاند)
راجای جاسوال سوار بر اسب دونده به جلو هجوم آورد.
(او) حسینی را محاصره کرد
او حسین را محاصره کرد و نیزه تیزش را به او زد.
حسینی (اول) تیر زد
او (حسینی) تیر پرتاب کرد و بسیاری از لشکریان را نابود کرد.
(تیر) در بدن که
او که تیر بر سینه اش اصابت می کند نفس های آخرش را می کشد.34.
(هر که) هنگام زخمی شدن
هر گاه کسی زخمی می شود، به شدت عصبانی می شود.
(پس) فرمان گرفتن
سپس در حالی که کمان خود را در دست گرفته، رزمندگان را با تیر می کشد. 35.
(جنگجویان) از چهار طرف جلو می آیند
رزمندگان از چهار طرف پیشروی می کنند و فریاد می زنند: «بکش، بکش».
(آنها) بدون ترس از سلاح استفاده می کنند
آنها بدون ترس سلاح های خود را می زنند، هر دو طرف آرزوی پیروزی خود را دارند.
سربازان پاتان خشمگین شدند.
پسران خان با خشم شدید و پف کرده از نفس زیاد،
تیرها شروع به باریدن کردند.
باران تیر ببارد همه رزمندگان پر از خشم هستند.37.
(آن صحنه) چنان بود که گویی تیرها (از مواد معطر) می پاشند.
پرتاب تیر (در عبادت) وجود دارد و به نظر می رسد کمان ها درگیر بحث ودایی هستند.
در آن مکان (از وداها)
رزمنده هر جا بخواهد ضربه را بزند آن را می زند.38.
(در آن کار) قهرمانان توانا مشغول بودند.
مبارزان شجاع در این کار مشغول هستند و با تمام سلاح های خود درگیر جنگ هستند.
فریادهای بیمار (سربازان) به گوش می رسید
رزمندگان با خصلت بردباری به شدت در می زنند و شمشیرهایشان به صدا در می آید.39.
کمان ها به هم خوردند.
کمان ها به صدا در می آیند و شمشیرها به صدا در می آیند.
کاراک (تیر) حرکت می کرد.
تیرها وقتی تخلیه میشوند صدای تق تق تولید میکنند و سلاحها هنگام اصابت صدای جرنگ جرنگ تولید میکنند.
هاتیس (سربازان) با زره می جنگیدند.
رزمندگان سلاح های خود را می زنند، آنها به مرگ قریب الوقوع فکر نمی کنند.
تیرها (خیلی زیاد) پرتاب می شد
تیرها پرتاب می شوند و شمشیرها زده می شوند. 41.
رودخانه پر از خون است.
نهر خون ها پر است، حوری ها (دخترهای بهشتی) در آسمان در حرکتند.
قهرمانان اصلی از هر دو طرف
از هر دو طرف جنگجویان فریادهای هولناکی برمیآورند.42.
PAADHARI STANZA
آنجا ماسان از خوشحالی می خندید.
ارواح در میدان نبرد با صدای بلند می خندند، فیل ها در خاک خاک می شوند و اسب ها بدون سوار پرسه می زنند.
قهرمانان در آنجا درگیر جنگی شدید بودند.
جنگجویان با یکدیگر می جنگند و سلاح هایشان در حال ایجاد صداهای کوبیدن است. شمشیرها زده می شود و تیرها می بارند.43.
(جایی) پستچی ها آروغ می زدند و چاوندی ها فریاد می زدند.
خون آشام ها فریاد می زنند و حق ها فریاد می زنند. کلاغ ها با صدای بلند غوغا می کنند و شمشیرهای دولبه به صدا در می آیند.
(جایی) کلاه ایمنی به صدا در می آمد و (جایی) تفنگ ها شلیک می کردند.
به کلاه ایمنی کوبیده می شود و اسلحه ها در حال اوج گرفتن هستند. خنجرها به صدا در می آیند و هل دادن شدید وجود دارد. 44.
BHUJANG STANZA
سپس خود حسینی تصمیم گرفت (مبارزه کند).
سپس خود حسین وارد معرکه شد، همه رزمندگان تیر و کمان برداشتند.
راهیان خونخوار مصمم به جنگ بودند.
خان های خونین محکم ایستادند و با صورت و چشم های سرخ از خشم شروع به مبارزه کردند.
(در ذهن جنگجویان تندرو و تندرو) میل به جنگ بیدار شد.
نبرد وحشتناک جنگجویان دلیر آغاز شد. تیرها، نیزه ها و شمشیرهای دولبه توسط قهرمانان استفاده می شد.
جنگجویان بزرگ با جنگجویان بانکی رنج کشیده درگیر می شوند.
رزمندگان به جلو رانده می شوند و شمشیرها به صدا در می آیند.46.
(در جایی) طبل زدن و صدای شیپور در می آید.
طبل ها و فیف ها طنین انداز هستند، بازوها برای زدن ضربات برمی خیزند و مبارزان شجاع غرش می کنند.
انواع صداهای جدید با نواختن دونسا تولید می شود.
شیپورهای جدید در تعداد زیادی طنین انداز می شوند. قهرمانان خرد شده در گرد و غبار می غلتند و با برخورد سلاح ها جرقه ها برمی خیزد.47.
صدای تق تق (آهن) کلاه ایمنی و صدای سپرها (شنیده می شود).
کلاه و سپر به قطعات شکسته شده است و قهرمانان بزرگ تیراندازی وحشتناک و نه ظریف به نظر می رسند.
بیر-بیتال، ارواح و ارواح در حال رقصیدن هستند.