اما (او) باز هم نتوانست از فرم اورباشی عبور کند. 9.
بیست و چهار:
(او) بر تمام اعضاء به سلاح آراسته بود،
او بدن خود را با بازوهای بسیار تزئین کرد و همه آنها نگاه های ستودنی به خود گرفتند.
الماس و مروارید (از جمله صورت او) در جهان آراسته شد،
او مانند گردنبند الماس، جهان را مجذوب خود کرد. او مانند ماه همه را مسحور کرد.(10)
خود:
(آن) زن زره بی نظیری بر تن داشت و زیورهای عجیبی بر اندام خود داشت.
دور گردن (او) گردن بند قرمز می درخشید که به نظر می رسید از خورشید درخشان تر است.
رشته های مروارید بر چهره اش می درخشید و چشمان آن مریگلچانی چون آهو می درخشید.
او ذهن همه را مجذوب خود می کرد، گویی خود برجنات (سری کریشنا) از خودش مراقبت کرده است. 11.
با موهایی که روی شانه هایش پخش شده بود، عمامه روی سرش جذاب به نظر می رسید.
با جرقه های زیور آلات بر روی بدن او، آن مرد هر فردی را مجذوب خود می کرد.
هنگامی که او به سمت حیاط آنها آمد، در حالی که حالت خود را تکان می داد، زن شیفتگی او را احساس کرد.
هزاران تن از همسران خدایان و شیاطین با دیدن فاحشه در کسوت مردانه احساس سعادت کردند.(12)
او با زیور آلات بر بدنش از ارابه ای که با شمشیر و کمان تکان می خورد بالا رفت.
در حین خوردن سوسک، او همه خدایان و شیاطین را در هوی و هوس قرار داد.
لرد ایندرا علیرغم اینکه با هزاران چشمش نگاه می کرد، نتوانست زیبایی او را درک کند.
برهما، آفریدگار، که خود را آفرید، نتوانست به پیشوایی خود دست یابد.(13)
مجهز به اسلحه های جویدنی و مفصلی.
(که) آنوپام سونداری با گذاشتن سورما (در چشم) همه شیاطین و خدایان را فریب داده است.
آن زن گردن بندي از مهره و دستبند و كلاف به گردن دارد.
Kinnar، Yaksha، Bhujang و مردم از هر جهت برای دیدن آمده اند. 14.
ایندرا حتی با هزار چشم هم نمی تواند پایان تصویر خود را ببیند.
ششنگ با چهره های بی شماری مداحی می کند، اما (او نیز) در میان نیست.
رودرا پنج صورت ساخت تا هسته ساری (آن) معشوق را ببیند،
پسر (کارتیکیا) شش صورت و برهما چهار صورت داشت. به همین دلیل است که او را چهار رخ ("چاتوران") می نامند. 15.
سونا، طوطی، ماه، شیر، چاکوا، کبوتر و فیل در حال غر زدن هستند.
خواهر کالپ بریچ (لاچمی) و انار پس از دیدن زیبایی او بدون هیچ اثری فروخته می شوند.
با دیدن (او) همه خدایان و غول ها مسحور می شوند و مردم و خدایان از دیدن زیبایی (او) گیج می شوند.
از قسمت های آن دختر، او شبیه راج کومار بود، اما قابل شناسایی نبود. 16.
دوگانه:
راوانا با ده سر از صفات خود می گوید و با بیست بازو می نویسد:
(اما با این حال) اصلاً نتوانست زیبایی آن زن را بیابد. 17.
خود:
(او) زیور ("سرپچ") میخکوب شده با قرمزها بر سر و گلدسته ای از مروارید گردن او را زینت داده است.
کاما دیو نیز با دیدن درخشش جواهرات زیبا حرکت می کند.
دیدن (او) شادی را در ذهن زیاد می کند و دردهای جسم را در یک لحظه از بین می برد.
شعله جوبان (او) چنان می سوزد که انگار ایندرا در میان خدایان خوش می گذراند. 18.
آن زیبایی بی بدیل تنه (انگرگها) را گشوده و در جویدن پان آراسته است.
سورمه را در هر دو چشم و تیکه قرمز زعفران را روی پیشانی می مالند.
گوشواره هایش هنگام چرخاندن (سر) به این صورت خم می شود، کاوی رام طبیعتاً این معنا را تصور کرده است.
گویی ذهن بی خواب ها بسته شده و روانه زندان شده است. 19.
او انواع زینت ها را انجام داده و قفل های مشکی باز بسیار زیبا روی سرش است.
شعله کار (او) روشن است. حکما با دیدن (او) پس از دور شدن از توبه (یعنی فاسد شدن) توبه می کنند.
کینارها، یاکشاها، بوجانگ ها و زنان همسو به دیدن او می آیند.
همسران گاندارواس، خدایان، غولها همگی با دیدن نور (او) مسحور میشوند. 20.
دوهیرا