رود خون در آنجا جاری است و سروصدای زیادی به پا می کند
جریان خون در آنجا جاری شد در سیل و مانند وایتارنی نهر گوشت و فردا شد.1607.
KABIT
جنگ هولناکی آغاز شد و دلاور خان، دلل خان و غیره مانند شاهین به سرعت به جنگ پیوستند.
این جنگجویان سرسخت در حال نابودی هستند و شکوه و جلال آنها به نظر جذاب می رسد.
شاه نیز شمشیر خود را در دست دارد
با غرور فیل ها را شکست و نابود کرد، جنگجویان توسط شاه مانند درختان بریده شده و پرتاب در جنگل قطع شدند.1608.
دوره
در آن زمان خاراگ سینگ شمشیر را گرفت و خشم را در چیت افزایش داد
سپس خاراگ سینگ در حالی که شمشیر خود را با خشم در دست گرفته بود، لشکر مالشها را به محل اقامت یاما فرستاد.1609.
سورتا
هنگامی که پادشاه (خاراق سینگ) دو لشکر غیرقابل لمس مالیک را کشت
هنگامی که پادشاه دو واحد بسیار بزرگ از ارتش مالخها را منهدم کرد، سپس بقیه جنگجویان که برای جنگ به جلو حرکت کردند، نام آنها به این شرح است، 1610
SWAYYA
بهیما گرزش را گرفت و آرجونا در حالی که کمرش را با کبک سفت می کرد به جلو رفتند
یودیشتر تیر و کمان خود را در دستان خود حمل کرد
آن دو برادر نیرومند را با خود برده و به قدر لشکر (او نیز) را فرا خوانده است.
او هم برادران و هم ارتش را با خود برد و مانند ایندرا با وراتاسورا جنگ را آغاز کرد.1611.
سورتا
با بالا بردن خشم در ذهن و گفتن همه رزمندگان
خاراگ سینگ که در ذهنش خشمگین شده بود، پیش کریشنا رفت و با شنیدن همه جنگجویان صحبت کرد. 1612.
سخنرانی خاراگ سینگ خطاب به همه رزمندگان:
SWAYYA
«حتی اگر خورشید از مغرب طلوع کند و گنگ برخلاف مسیر خود جاری شود
حتی اگر در ماه جیشت برف ببارد و باد بهار گرمای سوزان بدهد
بگذار قطب ها حرکت کنند، بگذار زمین جایگزین آب شود، بگذار آب جایگزین زمین شود.
«حتی اگر ستاره قطبی پایدار حرکت کند و اگر آبها به دشت و دشت تبدیل به آب شوند و کوه سومرو با بال پرواز کند، خاراگ سینگ هرگز از میدان جنگ باز نخواهد گشت.1613.
با گفتن این حرف و گرفتن کمان، او با حال و هوای لذت بخشی بسیاری از جنگجویان را برید.
عدهای از رزمندگان برای جنگیدن جلوی او آمدند و برخی فرار کردند، تعدادی از رزمندگان به زمین افتادند.
او بسیاری از رزمندگان را بر زمین زد و با دیدن چنین منظره ای از جنگ، بسیاری از رزمندگان گام های خود را باز کردند.
شاعر می گوید رزمندگانی که آنجا در میدان جنگ بودند، حداقل جراحتی دیده بودند.1614.
او باعث سقوط کمان آرجونا و همچنین گرز بهیما شد
خود شمشیر شاه بریده شد و معلوم نبود کجا افتاده است
دو برادر پادشاه یودیشتارا و یک ارتش بزرگ خشمگین شده و به خاراگ سینگ حمله می کنند.
تعداد بیشماری از آرجونا و بهیما بر شاه افتاد که با صدای بلند تیرهای خود، بدن همه آنها را سوراخ کرد. 1615.
دوره
او فوراً (یک ارتش) دست نخورده را کشته است
پادشاه بلافاصله یک لشکر بزرگ از واحد نظامی را کشت و سپس با خشم خود در حالی که سلاح های خود را در دست داشت، بر دشمن افتاد.1616.
SWAYYA
او تعدادی از جنگجویان را با سلاح های دیگر کشت و تعدادی را با گرفتن شمشیر در دستش
او با شمشیر خود قلب برخی را پاره کرد و بسیاری را به زمین زد و آنها را از موهایشان گرفت.
برخی را به ده جهت پرتاب کرد و پراکنده کرد و برخی از ترس جان باختند
او تجمع سربازان را پا به پا می کرد و با دو دست عاج فیل ها را از ریشه در می آورد.1617.
ارژن آمده و کمان را گرفته و تیری به شاه زده است.
آرجونا در حالی که کمان خود را در دست داشت، یک تیر را به سمت شاه پرتاب کرد که ضربه آن غرور شاه را از بین برد و او دچار ناراحتی شدید شد.
با دیدن شجاعت (ارجان) (خاراق سینگ) در دل او مسرور شد و پادشاه با صدای بلند چنین گفت.
با دیدن شجاعت آرجونا، قلب پادشاه خوشحال شد و در گوش خود گفت: "براو به حق ثبت اختراع آرجونا که او را به دنیا آورد" 1618.
سخنرانی خاراگ سینگ خطاب به آرجونا: