آنها را به عنوان پادشاه دین در نظر بگیرید
اولی را به عنوان پادشاه روحانی و بعدی را به عنوان پادشاه موقتی بشناسید.
کسانی که برای (موعظه) بابا پول نخواهند داد،
کسانی که پول گورو را تحویل ندهند، جانشینان بابر آنها را به زور گرفته و از آنها می گیرند.
با تنبیه شدید آنها،
عذاب سختی خواهند دید (و خانه هایشان را غارت خواهد کرد.10).
هنگامی که (آنها) از مال بمخ (مسند) محروم شوند،
آن افراد گستاخ او را بدون پول، از سیک ها التماس می کنند.
کسانی که به سیک ها پول می دهند،
و آن سیکهایی که به آنها پول میدهند، خانههایشان توسط مالهها (بربرها) غارت میشود.
وقتی ثروتشان از بین رفت
هنگامی که ثروت آنها از بین برود، آنگاه به گورو خود امیدوار خواهند بود.
وقتی برای گورودارشان می آیند،
همه آنها خواهند آمد تا گورو را ببینند، اما گورو آنها را نمی پذیرد.
سپس (آنها بدون اجازه گورو سیک به خانه باز خواهند گشت)
سپس بدون کسب اجازه از مرشد، به خانه های خود باز می گردند، بنابراین هیچ یک از کار آنها ثمربخش نخواهد بود.
(کسانی که) به درگاه گورو پناه نمی یابند (آنها) در درگاه پروردگار نیز اقامت نمی گیرند.
کسی که به خانه ی گورو پناه نمی برد، در بارگاه خداوند اقامت نمی یابد. او در هر دو مکان، در این دنیا و همچنین در جهان دیگر ناامید می ماند.
کسانی که (مردم) به پای گورو عشق می ورزند،
کسانی که فدائیان پای گورو هستند، رنج ها نمی توانند آنها را لمس کنند.
Riddhiya Siddhis همیشه در خانه خود حضور دارند.
ثروت و رفاه همیشه در خانه آنهاست و گناهان و بیماریها حتی به سایه آنها نزدیک نمی شود.
ملخ (مردم) حتی نمی توانند سایه آنها را لمس کنند.
Malechha (بربر) نمی تواند سایه خود، هشت نیروی معجزه آسا در خانه خود را لمس کند.
خندیدن (خود به خودی) کسانی که جرأت می کنند (پا می گذارند)،
حتی اگر آنها برای کسب سود از راه سرگرمی تلاش کنند، نه گنج به تنهایی به خانه آنها می آیند.
نام او (احیدیه) میرزا بیگ بود
میرزا بیگ نام افسری بود که خانه های مرتدین را ویران کرد.
خود گورو تمام سیک های روبرو را نجات داد.
کسانی که وفادار ماندند، توسط گورو محافظت شدند، حتی اندکی آسیب به آنها وارد نشد.
در این میان اورنگ زیب در دل سخت خشمگین شد.
در آنجا پسر اورنگ زیب بسیار خشمگین شد و چهار افسر دیگر را فرستاد.
کسانی که از دست او (میرزا بیگ) سالم فرار کردند،
آن مرتدانی که قبلاً از مجازات فرار کرده بودند، شیلنگهایی در آنجا توسط مأموران خراب شد. 17.
آنهایی که یولاف گورو را رها کردند و فرار کردند،
کسانی که از آناندپور فرار کرده بودند و پناهگاه گورو را رها کرده بودند و افسران را گوروی خود می دانستند.
(احدید) سرها را با بول می تراشیدند.
کسانی که ادرار را روی سر گذاشته اند و تراشیده اند، گویا گورو هستند، این مأموران از دیگران آدرس آنها را جویا شده اند.18.
کسانی که بدون اجازه (گورو) (از آناندپور) فرار کردند،
کسانی که بدون اجازه گوروشان از آناندپور فرار کرده بودند، این افسران آدرس آنها را از دیگران جویا شدند.
(آنها) رو در رو شهر را دور زدند،
آنها سر خود را تراشیده اند و باعث شده اند که در شهر حرکت کنند. به نظر می رسد که آنها برای جمع آوری نذورات توسط مأموران فرستاده شده اند.
پس از آنها کودکانی که راه می رفتند (Oi Oi Karde)
پسرانی که آنها را دنبال می کنند و آنها را مسخره می کنند، مانند شاگردان و خدمتکاران آنها ظاهر می شوند.
بر دهان (آنها) کشیده شد و عرضه شد،
کیسه های بینی حاوی توری اسب ها که روی صورتشان بسته شده است، به نظر می رسد که آنها را برای خوردن شیرینی از خانه هایشان دریافت کرده اند.
(همه آنها آثار کفش روی پیشانی خود داشتند.
آثار زخمهای روی پیشانیشان، که در اثر ضرب و شتم با کفشها لعنت میآید، شبیه علائم جلویی است که افسران (به عنوان گورو) گذاشتهاند.