با دیدن اینکه خدایان دیوانه شدند و شیاطین (به طور قابل درک) فروخته شدند. 3.
و زیبایی پینگول ماتی نیز فوق العاده به نظر می رسید.
برهما (او را) آفرید و هیچ کس دیگری نتوانست او را بیافریند. 4.
بیست و چهار:
یک روز پادشاه به شکار رفت
و به این ترتیب در ذهن فکر کرد.
(و) جامه خود را در خون فرو برد و به خانه فرستاد.
و فرستاد تا بگوید شیر بهارتار هاری را خورده است. 5.
خدمتکار با زره به قصر رفت
و (رفت) گفت امروز شیر شاه را کشته است.
رانی (بهان متی) آماده بود تا بسوزد
و پینگولماتی (فقط) درگذشت با سلام.6.
دوگانه:
زنی که وارد آتش می شود را نباید ستود.
خوشا به حال زنی که تیر برهون او را سوراخ کند. 7.
قاطعانه:
بهارتاری پس از شکار به خانه بازگشت
(بنابراین او) شنید که پینگولاماتی با گفتن "سلام" مرده است.
پادشاه بعد از گذاشتن وسایل روی سرش شروع به سلام کردن کرد
اینکه وقتی زره را به خانه فرستادم دیگر وقتش نیست. 8.
بیست و چهار:
یا با چاقو کشته خواهم شد،
یا جوگی شود و تمام خانه را بسوزاند.
زندگی من در دنیا منفور است
در (خانه) که پینگولا ملکه نیست. 9.
دوگانه:
که اعضای بدن را با جواهرات گرانبها می آراستند،
آنها اکنون مانند مار شده اند و با بریدن بدن آن را می خورند. 10.
خود:
لوبیا شبیه «بانک» (شمشیر)، زیور آلات شبیه اخگر و طعل شبیه مریدانگا کرپان و کاتار بود.
ای سخی! چندنی مانند آتش، زیبایی (جب) مانند کوهره (جودای) و مشک مانند دندان های تیز (نقطه) اره است.
راگا مثل مرض است، غزلیات مثل باراگ، ابیات تغییر مثل تیر است.
کلمات مانند تیر، جواهرات مانند تیر و گردنبندها مانند مارهای سیاه شده اند. 11.
کلام مانند شمشیر است، آهنگ سازها (باران) مانند نوحه است و صدای باس باد مانند بیماری بزرگ است.
صدا زدن فاخته مانند کلاغ کلاغ، ساقه نیلوفر مانند مار و ساعت مانند چاقو است.
جواهرات کوره مانند Bhauan ('Bhaun') (به نظر می رسد) خشن هستند (به نظر می رسد) و با نور ماه می سوزند.
ای سخی! لوبیا مانند یک تیر است و بدون آن زن بهار به پایان رسیده است. 12.
باد مثل دشمن است، صدا مثل نوحه است، لوبیا مثل تیر بیهوده میآید.
مانند Samkha Yudha، Muchang برای بدن دردناک است ('dukhang') و فشار Kama Dev دردناک یا تلخ است ('kyare').
نور مهتابی که در چهار جهت پخش میشود، شبیه آتشک است و فاختهی فاخته مانند دردناکی به نظر میرسد.
مانند باوان بهاتی، جواهرات وحشتناکی هستند. آنها گل های شکوفه ای نیستند، بلکه شبیه به تفریح مارها هستند. 13.
بیست و چهار:
من با لجبازی سندهورا را در دست گرفته ام
من برای پینگولماتی در آتش خواهم سوخت.
اگر این زنان امروز زنده بودند،
سپس بهارتاری آب خواهد برد. 14.
قاطعانه:
سپس گوراخناث به آنجا آمد.