سپس شاکتی سینگ و سین سینگ کشته شدند
سپس کریشنا با کشتن سافال سینگ و آرک سینگ، مانند شیر غرش کرد. 1277.
سخنرانی سواچ سینگ:
SWAYYA
در ران بومی، سواچ سینگ که از قدرتش عصبانی بود، به کریشنا گفت.
پادشاه سواچ سینگ پس از عصبانیت با قدرت زیاد به کریشنا گفت: "تو قبلاً ده پادشاه را بدون ترس کشته ای."
(در آن زمان) تیرهایی توسط کریشنا مانند باران از تعویض صابون پرتاب می شود.
از سمت کریشنا، تیرها مانند ابرهای بارانی ماه ساوان می باریدند، اما پادشاه سواچ سینگ با سرعت تیرها حتی اندکی حرکت نکرد و مانند کوه در میدان جنگ مقاومت کرد.1278.
دوره
پادشاه مانند ایندرا با جمهاسورا با یداوها جنگید
شاه در میدان جنگ مانند ستونی استوار می ایستاد.1279.
SWAYYA
از آنجایی که سومر پاربات حرکت نمی کند، (حتی) مهم نیست که چقدر نیرو به دست وارد می شود.
همانطور که کوه سومرو با قدرت فیل ها جابه جا نمی شود، همان طور که خانه ی دوروا استوار می ماند و پرتره شیوا چیزی نمی خورد.
به عنوان بهترین ساتی سات و پراتیبراتا دارما را ترک نمی کند و سیدها همچنان در یوگا متمرکز می شوند.
همانطور که همسر وفادار از پاکدامنی خود منحرف نمی شود و متخصصان همیشه در مراقبه خود می مانند، به همان ترتیب سواچ سینگ پایدار در میان چهار لشکر ارتش کریشنا ایستاده و کاملاً ثابت ایستاده است. 1280.
KABIT
سپس سواچ سینگ قدرتمند، با خشم فراوان، بسیاری از جنگجویان قدرتمند ارتش کریشنا را کشت.
او هفت ارابهدار بزرگ و چهارده ارابهدار عالی را کشت، همچنین هزاران فیل را کشت.
او اسبها و سربازان زیادی را پیاده به قتل رساند، زمین پر از خون شد و امواج خون در آنجا موج میزد
رزمندگان مجروح در آنجا به زمین افتادند و مست شدند و پس از پاشیدن مروارید خون شبیه به خوابیدهها شدند.1281.
دوره
غرور سواچ سینگ پس از کشتن بخش بزرگی از ارتش یدوا بسیار افزایش یافت
او با کریشنا خودخواهانه صحبت کرد.1282.
ای کریشنا! چه شد اگر عصبانی شدی و ده پادشاه را کشت.
���ای کریشنا! پس اگر ده تا از پادشاهان را هم بکشی، درست مثل این است که آهو می تواند نی های جنگل را بخورد، اما نمی تواند با شیر مقابله کند.»1283.
سری کریشنا با شنیدن سخنان دشمن شروع به خندیدن کرد و گفت:
کریشنا با شنیدن سخنان دشمن لبخندی زد و گفت: «ای سواچ سینگ! همانگونه که شیر شغال را می کشد تو را خواهم کشت.»1284.
SWAYYA
همانطور که یک شیر بزرگ با دیدن یک شیر کوچک عصبانی می شود
درست مثل دیدن پادشاه فیل ها، پادشاه آهوها عصبانی می شود
همانطور که با دیدن آهو، پلنگ روی آنها می افتد، به همین ترتیب، کریشنا به سواچ سینگ افتاد.
در این طرف داروک برای خروج از باد، ارابه کریشنا را راند.1285.
از آن طرف سواچ سینگ جلو آمد و از این طرف کریشنا برادر بالرام با عصبانیت جلو رفت.
هر دو جنگجو با در دست داشتن کمان، تیر و شمشیر شروع به مبارزه کردند، هر دو استقامت داشتند.
هر دو فریاد می زدند «بکش، بکش» اما در مقابل هم مقاومت می کردند و حتی کمی منحرف نمی شدند.
سواچ سینگ نه از کریشنا می ترسید، نه از بالرام و نه از هیچ یک از یداوها.1286.
دوره
کریشنا وقتی این همه جنگیده بود چه کرد؟
وقتی کریشنا جنگی وحشتناک به راه انداخت، با ضربه نیزه سرش را از تنه جدا کرد.1287.
هنگامی که Svachh Singh کشته شد، سپس Samar Singh به شدت عصبانی شد
با دیدن جنگ، با پاهای محکم در برابر کریشنا مقاومت کرد.1288.
SWAYYA
آن جنگجوی قدرتمند با گرفتن شمشیر خود در دست، بسیاری از جنگجویان کریشنا را کشت
بسیاری از رزمندگان مجروح شدند و بسیاری از آنها با شکست در میدان جنگ فرار کردند
(آنها) نزد کریشناجی رفتند و گفتند که ما از سامار سینگ شکست خوردیم.
جنگجویان با صدای بلند فریاد زدند: «ما داریم توسط سامار سینگ قدرتمند شکست میخوریم، زیرا او همچنان مانند اره برش کاشی، جنگجویان را به دو نیم تقسیم میکند.»1289.
کریشنا جی گفت که یک جنگجو در ارتش وجود دارد که با دشمن می جنگد.