صدها پادشاه از او طفره رفتند و زیبایی مهتابی چهره او را دیدند.96.
بنابراین او بسیار حکومت کرد
به این ترتیب شاه مانند یک فرمانروای بزرگ در جهان به انجام خدمات مذهبی و اجتماعی و انجام یجنس حکومت می کرد.
اگر کل زمینه را متفکرانه بگویم
اگر تمام مطالب مربوط به او را نقل کنم، داستان بسیار زیاد می شود.97.
خیلی کم صحبت می شود (می گوید).
لذا اجمالاً می گویم ای برادران! به آن گوش دهید
(او) در کنار دین و جامعه فداکاری های زیادی کرد.
پادشاه عج به طرق مختلف در ادیان و جامعه حکومت می کرد.98.
امروز شاه دنیا را مال خودش پذیرفته بود.
او این فکر را که تمام دنیا را از آن خود می داند کنار گذاشت و به کسی اهمیت نداد
سپس شمشیر خشم زمان ('Krwal') (ظاهر شد).
سپس مرگ بزرگ، با خشم فراوان، پادشاه عج را در آتش خود به خاکستر تبدیل کرد.99.
امروز شعله شاه در شعله (بزرگ) ادغام شده است.
با دیدن پادشاه عج در حال ادغام در نور عالی، همه مردم مانند مسافران قایق بدون ملوان ترسیدند.
(موقعیت آنها چنین بود) چون قایق بدون ملوان است
مردم مانند فردی که با از دست دادن قوای بدنی درمانده می شود ضعیف شدند.
مثل دهکده ای بدون رائو (چودوری)
همانطور که یک روستا بدون سرپرست درمانده می شود، زمین بدون باروری بی معنی می شود.
همانطور که گنج بدون پول وجود دارد،
گنج بدون ثروت جذابیت خود را از دست میدهد و تاجر بدون معامله دچار ضعف روحی میشود.101.
به عنوان شعری بی معنا،
بدون شاه مردم مثل شعر بی معنا شدند دوست بی عشق
همانطور که هیچ کشوری بدون پادشاه وجود ندارد،
کشور بدون شاه و چون ارتش بدون ژنرال درمانده می شود.102.
همانطور که یک یوگی بدون دانش وجود دارد،
آن حالت مانند یک یوگی بدون دانش، یک پادشاه بدون پادشاهی می شود،
به عنوان فکر بی معنا،
اندیشه بدون معنا و بخشنده بدون مادّه.103.
مثل یک فیل بزرگ بدون افسار،
مردم مانند فیل بی گور شدند، پادشاه بدون ارتش،
به عنوان یک جنگجو بدون زره،
جنگجو بدون اسلحه و اندیشه بدون خرد.104.
همانطور که یک شوهر بدون زن وجود دارد،
آنها درست مانند زن بدون شوهر، زن بدون معشوق هستند،
همانطور که خرد از خرد پایین تر است،
شعر بدون خرد و دوست بدون عشق.105.
همانطور که یک پادشاه بدون کشور وجود دارد،
آنها درست مانند کشوری هستند که ویران می شود، زنانی که شوهران خود را از دست می دهند،
همانطور که برهمن بی سواد است،
برهمنان بدون علم یا مردان بدون ثروت.106.
به همه آنها پادشاه می گویند
شاهانی را که بر این کشور حکومت میکردند، چگونه میتوان توصیف کرد؟
(بیس) هجده پورانا سروده است.
وایاس، فروشگاه آموزش ودایی، هجده پورانا سروده است.107.
(سپس) هجده باب (مهابهارات) را سروده است.
او هجده پارو (بخشهایی از مهابهاراتا) ساخت که گوش دادن به آنها تمام جهان راضی بود.
این تعصب تجسم برهما است.
به این ترتیب ویاس پنجمین تجسم برهما بود.108.
پایان شرح ویاس پنجمین تجسم برهما و حکومت پادشاه آج در باچیتار ناتک.5.
اکنون شرح شش حکیم، ششمین تجسم برهما آغاز می شود
تومار استانزا
بیس در دوره بعدی
در این عصر بعدی، ویاس پورانا را در جهان ساخت و با انجام این کار، پرای او نیز افزایش یافت.
بعد غرورش بیشتر شد.
همچنین احدی را همتای خود نمی دانست.1.
سپس کال عصبانی شد و شمشیر خود را بیرون آورد
سپس کال (مرگ) وحشتناک در خشم او او را با آتش های بزرگش به شش قسمت تقسیم کرد
(او) شش پای برهما را برید.
سپس آنها را پست دانستند.2.
جان او گرفته نشده است.
نیروی حیات او به پایان نرسید و از شش قسمت او شش حکیم پدید آمدند.
او در مورد دانش شاستراس تأمل کرد،
علمای شستراس چه کسانی بودند و شش شستراس را به نام خود تألیف کردند.
(او) شش کتاب مقدس منتشر کرد.
این شش حکیم از درخشش برهما و یاس، شش شسترا را آشکار کردند و به این ترتیب،
با گرفتن تجسم ششم
برهما تصور میکرد که تجسم ششم از طریق شش شسترا، پیشرفتهای ایدئولوژیکی را بر روی زمین ایجاد کرده است.
پایان شرح در مورد شش حکیم، ششمین تجسم برهما در Bhachittar Natak.6.
اکنون شرح تجسم Kalidas آغاز می شود
تومار استانزا
این مخزن برهما وداها است.