چندی با عصبانیت زیاد، دیسک خود را در ارتش دشمن بالا گرفته است
او جنگجویان را به دو نیم و ربع تقسیم کرد.
SWAYYA
چنان جنگ وحشتناکی به راه افتاد که تفکر عمیق شیوا زیر پا گذاشته شد.
سپس چاندی گرز خود را بالا گرفت و با دمیدن بر روی او صدای خشنی بلند کرد.
دیسک بر سر دشمنان افتاد، آن دیسک با زور دستش به این شکل رفت
این که به نظر می رسید بچه ها سفال را می اندازند تا روی سطح آب شنا کنند.
دوره،
اسکن نیروهای ماهیشاسورا، الهه ای که قدرت خود را بالا می برد،
او همه را نابود کرد، برخی را با شیر خود و برخی را با دیسک خود کشت.
یکی از شیاطین نزد شاه دوید و از نابودی تمام لشکر به او خبر داد.
ماهيشاسورا با شنيدن اين سخن خشمگين شد و به سمت ميدان نبرد حركت كرد. 45.،
سویا،
ماهیشاسورا با اطلاع از نابودی تمام نیروهایش در جنگ، شمشیر خود را بالا گرفت.
و به جلوی چندی خشن رفت و مانند خرس وحشتناک شروع به غرش کرد.
گرز سنگین خود را در دست گرفت و آن را مانند تیری روی بدن الهه انداخت.
به نظر می رسید که هانومان در حالی که تپه ای را حمل می کرد، آن را روی سینه رووانا انداخت.
سپس تیر و کمان را در دست گرفت و رزمندگانی را که پیش از مرگ نمیتوانستند آب بخواهند، کشت.
رزمندگان مجروح مانند فیل های لنگ در میدان حرکت می کردند.
اجساد رزمندگان در حال حرکت دادن زره هایشان بود و روی زمین سرخ شده بود.
گویی جنگل در آتش است و مارها می دوند تا خود را بر روی کرم هایی که به سرعت در حال حرکت هستند بکوبند.
چندی با عصبانیت شدید با شیر خود به میدان جنگ نفوذ کرد.
او شمشیر خود را در دست داشت و میدان جنگ را به رنگ قرمز رنگ کرد، گویی جنگل در آتش است.
وقتی شیاطین از چهار طرف الهه را محاصره کردند، شاعر در ذهنش چنین احساس کرد: