پادشاه که از جراحاتش عذاب میکشید، به سربازان دلاور خود گفت: «در مسیری که رفتم، هیچ جنگجویی نمیتوانست در برابر من بایستد.
«با گوش دادن به صدای رعد و برق من، هیچ کس تا به امروز اسلحه او را نگرفته است
بدون تحمل چنین موقعیتی، کسی که با من جنگیده است، کریشنا است، قهرمان واقعی.»2229.
وقتی ساهاسراباهو از کریشنا فرار کرد، به دو بازوی باقی مانده خود نگاه کرد
در ذهنش به شدت ترسیده بود
او که کریشنا را ستوده است، در جهان مورد تایید قرار گرفته است
شیام شاعر نیز همین فضایل را به حکمت خود به لطف اولیای الهی نقل کرده است.2230.
سپس شیوا با عصبانیت آمد و تمام گاناها را با خود برد.
شیوا که دوباره خشمگین شد، به قبل از کریشنا رسید که گانای خود را با خود برد
آنها کمان ها، شمشیرها، گرزها و نیزه ها را در دست داشتند و در حالی که به جلو می رفتند، شاخ های جنگی خود را می دمیدند.
کریشنا آنها را (گاناها) را در یک لحظه به محل اقامت یاما فرستاد.2231.
بسیاری توسط کریشنا با گرز خود کشته شدند و بسیاری توسط شامبار کشته شدند
آنان که با بلرام جنگیدند، زنده برنگشتند
آنهایی که آمدند و دوباره با کریشنا جنگیدند، به این شکل تکه تکه و تکه شدند.
, که نتوان آنها را در اختیار بولچرها و شغال ها قرار داد.2232.
شیوا با دیدن چنین جنگ وحشتناکی با عصبانیت دستش را زد و صدای رعد و برق بلند کرد.
شیوه ای که در آن دیو آنداکسورا با خشم مورد حمله قرار گرفت،
همانطور که آنداکا عصبانی بود و به غول حمله کرد، به همان ترتیب با عصبانیت به سری کریشنا حمله کرد.
به همین ترتیب با خشم شدید بر کریشنا افتاد و به نظر می رسید که برای جنگیدن با یک شیر شیر دوم آمده است.2233.
شیوا با به راه انداختن یک جنگ بسیار وحشتناک، شاکتی (سلاح) درخشان خود را نگه داشت.
کریشنا با درک این رمز و راز، شفت بارش برف خود را به سمت شیوا تخلیه کرد.
دید که آن شاکتی ناتوان شد
به نظر می رسید که ابر با وزش باد در حال پرواز است.2234.
تمام غرور شیوا در میدان جنگ شکسته شد
بارش تیرهایی که شیوا پرتاب کرد نتوانست حتی یک تیر به کریشنا بزند
تمام گاناها با شیوا توسط کریشنا زخمی شدند
به این ترتیب با دیدن قدرت کریشنا شیوا ارباب گاناس به پای کریشنا افتاد.2235.
سخنرانی شیوا:
SWAYYA
«پروردگارا! من در فکر جنگیدن با تو کار بسیار بدی انجام داده ام
چی! اگر در خشم خود با تو جنگیدم، اما تو غرور مرا در این مکان در هم شکستی
ششناگا و برهما از ستایش تو خسته شده اند
فضایل شما تا چه حد قابل توصیف است؟ زیرا وداها نمی توانستند راز شما را به طور کامل بیان کنند.»2236.
سخنان شاعر:
SWAYYA
اگر کسی با قفلهای مات و پوشیدن لباسهای مختلف پرسه میزد چه میشد
چشمانش را می بندد و ستایش خداوند را می خواند،
و طواف خود را با سوزاندن بخورها و دمیدن صدف ها انجام دهید.
بخر شیام شاعر می گوید بدون عشق نمی توان خدا قهرمان براجا را شناخت.2237.
چهار دهان (برهما) همان شش دهن (کارتیکه) و هزار دهن (سه ناگا) را می خواند.
برهما، کارتیکیا، ششناگا، نارادا، ایندرا، شیوا، ویاسا و غیره، همه در حال ستایش خداوند هستند.
هر چهار ودا که او را می جویند، نتوانسته اند راز او را درک کنند
شم شاعر می گوید بگو آیا بدون عشق کسی توانسته آن رب برجا را خشنود کند.2238.
سخنرانی شیوا خطاب به کریشنا:
SWAYYA
شیوا در حالی که پاهای کریشنا را در دست داشت گفت: «پروردگارا! به درخواست من گوش کن
این بنده ی شما طلب خیر می کند، همین را به من عطا کنید
«پروردگارا! با رحمت به من نگاه کن، رضایتت را بده که ساهاسراباهو را نکشی،