شری دسم گرنتھ

صفحه - 600


ਘੁਰੇ ਜਾਣ ਸ੍ਯਾਮੰ ਘਟਾ ਜਿਮਿ ਜ੍ਵਾਲੰ ॥
ghure jaan sayaaman ghattaa jim jvaalan |

(به نظر می رسد) گویی ذرات سیاه طنین می اندازند و مانند آتش (از آتش بازی).

ਨਚੇ ਈਸ ਸੀਸੰ ਪੁਐ ਰੁੰਡ ਮਾਲੰ ॥
nache ees seesan puaai rundd maalan |

شیوا می رقصد، گلدسته ها را می چرخاند.

ਜੁਝੇ ਬੀਰ ਧੀਰੰ ਬਰੈ ਬੀਨਿ ਬਾਲੰ ॥੪੮੬॥
jujhe beer dheeran barai been baalan |486|

با پرتاب تیرها، اسلحه‌ها مانند آتش‌هایی که در ابرها بالا می‌آیند، پراکنده می‌شوند، شیوا که از خوشحالی می‌رقصد، تسبیح‌های جمجمه‌ها را می‌بندد، رزمندگان شروع به جنگیدن می‌کنند و پس از انتخاب دختران بهشتی، عروسی می‌کنند.486.

ਗਿਰੈ ਅੰਗ ਭੰਗੰ ਭ੍ਰਮੰ ਰੁੰਡ ਮੁੰਡੰ ॥
girai ang bhangan bhraman rundd munddan |

(در جایی) دست و پا می ریزند (و در جایی) دوان دوان و پسران پرسه می زنند.

ਗਜੀ ਬਾਜ ਗਾਜੀ ਗਿਰੈ ਬੀਰ ਝੁੰਡੰ ॥
gajee baaj gaajee girai beer jhunddan |

(جایی) فیل سواران، اسب سواران، گله های جنگجو افتاده اند.

ਇਕੰ ਹਾਕ ਹੰਕੈਤਿ ਧਰਕੈਤ ਸੂਰੰ ॥
eikan haak hankait dharakait sooran |

فریاد از عقاب ها شنیده می شود و (شنیدن) قلب رزمندگان می تپد.

ਉਠੇ ਤਛ ਮੁਛੰ ਭਈ ਲੋਹ ਪੂਰੰ ॥੪੮੭॥
autthe tachh muchhan bhee loh pooran |487|

با کوتاه شدن و شکسته شدن دست و پا، فیل سواران، اسب ها و دیگر جنگجویان دسته دسته شروع به سقوط کردند، قلب رزمندگان با هر چالش به تپش افتاد و با برخاستن جنگجویان با سبیل های زیبا، زمین به خاک افتاد.

ਰਸਾਵਲ ਛੰਦ ॥
rasaaval chhand |

رساوال استانزا

ਅਰੇ ਜੇ ਸੁ ਮਾਰੇ ॥
are je su maare |

(کسانی که در مقابل ایستاده اند) کشته می شوند.

ਮਿਲੇ ਤੇ ਜੁ ਹਾਰੇ ॥
mile te ju haare |

کسانی که شکست خورده اند (با فرض اینکه عین باشند) دوباره متحد شده اند.

ਲਏ ਸਰਬ ਸੰਗੰ ॥
le sarab sangan |

همه با هم

ਰਸੇ ਰੀਝ ਰੰਗੰ ॥੪੮੮॥
rase reejh rangan |488|

او که پیش از آنها مقاومت کرد کشته شد و او که شکست خورد تسلیم شد، بدین ترتیب همه به طرز لذت بخشی تعدیل شدند.488.

ਦਇਓ ਦਾਨ ਏਤੋ ॥
deio daan eto |

آیا این همه صدقه (بیشتر) داده اید، چقدر است؟

ਕਥੈ ਕਬਿ ਕੇਤੋ ॥
kathai kab keto |

شاعران نمی توانند (او) را توصیف کنند.

ਰਿਝੇ ਸਰਬ ਰਾਜਾ ॥
rijhe sarab raajaa |

همه پادشاهان خوشحال هستند.

ਬਜੇ ਬੰਬ ਬਾਜਾ ॥੪੮੯॥
baje banb baajaa |489|

آنقدر صدقه داده شد که فقط شاعران وصفشان کنند، همه پادشاهان شاد شدند و شاخ پیروزی به صدا درآمد.489.

ਖੁਰਾਸਾਨ ਜੀਤਾ ॥
khuraasaan jeetaa |

کشور خراسان فتح شده است.

ਸਬਹੂੰ ਸੰਗ ਲੀਤਾ ॥
sabahoon sang leetaa |

همه (دشمنان) را با خود برده است.

ਦਇਓ ਆਪ ਮੰਤ੍ਰੰ ॥
deio aap mantran |

(کالکی) مانترا را به همه داده است

ਭਲੇ ਅਉਰ ਜੰਤ੍ਰੰ ॥੪੯੦॥
bhale aaur jantran |490|

مملکت خراسان فتح شد و همه را با خود برد، خداوند (کالکی) مانترا و یانترا خود را به همه داد.490.

ਚਲਿਓ ਦੇ ਨਗਾਰਾ ॥
chalio de nagaaraa |

(کالکی) با فریاد دور شده است.

ਮਿਲਿਓ ਸੈਨ ਭਾਰਾ ॥
milio sain bhaaraa |

ارتش بسیار بزرگی به حزب پیوسته است.

ਕ੍ਰਿਪਾਣੀ ਨਿਖੰਗੰ ॥
kripaanee nikhangan |

کریپاناها و باهاها (بسیاری) وجود دارد،

ਸਕ੍ਰੋਧੀ ਭੜੰਗੰ ॥੪੯੧॥
sakrodhee bharrangan |491|

از آنجا با نواختن شیپورها و همراه داشتن تمام لشکریان به جلو حرکت کرد، رزمندگان شمشیر و کتک در اختیار داشتند، آنها به شدت عصبانی و جنگجویان درگیر بودند.491.

ਤੋਟਕ ਛੰਦ ॥
tottak chhand |

توتاک استانزا

ਭੂਅ ਕੰਪਤ ਜੰਪਤ ਸੇਸ ਫਣੰ ॥
bhooa kanpat janpat ses fanan |

(با طلوع کالکی) زمین لرزید. شش ناگ می خواند.

ਘਹਰੰਤ ਸੁ ਘੁੰਘਰ ਘੋਰ ਰਣੰ ॥
ghaharant su ghunghar ghor ranan |

در دشت ها زنگ ها با صدای بلند به صدا در می آیند.

ਸਰ ਤਜਤ ਗਜਤ ਕ੍ਰੋਧ ਜੁਧੰ ॥
sar tajat gajat krodh judhan |

(جنگجویان) در نبرد تیر می زنند و از خشم غرش می کنند.

ਮੁਖ ਮਾਰ ਉਚਾਰਿ ਜੁਝਾਰ ਕ੍ਰੁਧੰ ॥੪੯੨॥
mukh maar uchaar jujhaar krudhan |492|

زمین می لرزید و ششناگا نام های خداوند را تکرار می کرد، ناقوس های وحشتناک جنگ به صدا درآمد، جنگجویان در خشم تیرهای خود را رها می کردند و از دهان خود فریاد می زدند «کشت، بکش».492.

ਬ੍ਰਿਨ ਝਲਤ ਘਲਤ ਘਾਇ ਘਣੰ ॥
brin jhalat ghalat ghaae ghanan |

(جنگجویان) زخم ها را بریده اند و (دیگران) را نیز مجروح می کنند.

ਕੜਕੁਟ ਸੁ ਪਖਰ ਬਖਤਰਣੰ ॥
karrakutt su pakhar bakhataranan |

درگیری زره و زره وجود دارد.

ਗਣ ਗਿਧ ਸੁ ਬ੍ਰਿਧ ਰੜੰਤ ਨਭੰ ॥
gan gidh su bridh rarrant nabhan |

کرکس های بزرگ زیادی در آسمان سروصدا می کنند.

ਕਿਲਕਾਰਤ ਡਾਕਿਣ ਉਚ ਸੁਭੰ ॥੪੯੩॥
kilakaarat ddaakin uch subhan |493|

با تحمل درد و رنج جراحات، شروع کردند به زخمی کردن و بریدن زره های خوب پولادین در میدان جنگ، ارواح و کرکس ها در آسمان به حرکت در آمدند و خون آشام ها کرکس ها را در آسمان فریاد زدند و خون آشام ها به شدت فریاد زدند.493.

ਗਣਿ ਹੂਰ ਸੁ ਪੂਰ ਫਿਰੀ ਗਗਨੰ ॥
gan hoor su poor firee gaganan |

آسمان پر از گروه های سرگردان هوراست.

ਅਵਿਲੋਕਿ ਸਬਾਹਿ ਲਗੀ ਸਰਣੰ ॥
avilok sabaeh lagee saranan |

او در پناه عروسک ساندار دیل ول (قهرمانان) می افتد.

ਮੁਖ ਭਾਵਤ ਗਾਵਤ ਗੀਤ ਸੁਰੀ ॥
mukh bhaavat gaavat geet suree |

آن الهه ها آوازهای شگفت انگیزی می خوانند.

ਗਣ ਪੂਰ ਸੁ ਪਖਰ ਹੂਰ ਫਿਰੀ ॥੪੯੪॥
gan poor su pakhar hoor firee |494|

دختران بهشتی در آسمان حرکت کردند و آمدند در میدان جنگ به جستجوی و پناه بردن رزمندگان پرداختند، از دهان آواز خواندند و بدین ترتیب گاناس و دختران بهشتی در آسمان پرسه زدند.496.

ਭਟ ਪੇਖਤ ਪੋਅਤ ਹਾਰ ਹਰੀ ॥
bhatt pekhat poat haar haree |

رزمندگان می بینند و شیوا دارد گلدسته می کند (پسران).

ਹਹਰਾਵਤ ਹਾਸ ਫਿਰੀ ਪਖਰੀ ॥
haharaavat haas firee pakharee |

میمون ها با خنده به اطراف می دوند.

ਦਲ ਗਾਹਤ ਬਾਹਤ ਬੀਰ ਬ੍ਰਿਣੰ ॥
dal gaahat baahat beer brinan |

رزمندگان به اطراف حمله می کنند و به ارتش حمله می کنند و زخمی می کنند.

ਪ੍ਰਣ ਪੂਰ ਸੁ ਪਛਿਮ ਜੀਤ ਰਣੰ ॥੪੯੫॥
pran poor su pachhim jeet ranan |495|

شیوا با دیدن رزمندگان شروع به زدن تسبیح جمجمه ها کرد و یوگینی ها خندیدند و حرکت کردند، جنگجویان که در لشکرها پرسه می زدند زخمی شدند و بدین ترتیب شروع به عمل به وعده خود در تسخیر غرب کردند.495.

ਦੋਹਰਾ ॥
doharaa |

دوره

ਜੀਤਿ ਸਰਬ ਪਛਿਮ ਦਿਸਾ ਦਛਨ ਕੀਨ ਪਿਆਨ ॥
jeet sarab pachhim disaa dachhan keen piaan |

با فتح کل جهت غربی (کالکی) به سمت جنوب حرکت کرده است.

ਜਿਮਿ ਜਿਮਿ ਜੁਧ ਤਹਾ ਪਰਾ ਤਿਮਿ ਤਿਮਿ ਕਰੋ ਬਖਾਨ ॥੪੯੬॥
jim jim judh tahaa paraa tim tim karo bakhaan |496|

کالکی با فتح کل غرب به فکر حرکت به سمت جنوب افتاد و من از جنگ هایی که در آنجا رخ داده است صحبت نمی کنم.496.

ਤੋਟਕ ਛੰਦ ॥
tottak chhand |

توتاک استانزا

ਰਣਿ ਜੰਪਤ ਜੁਗਿਣ ਜੂਹ ਜਯੰ ॥
ran janpat jugin jooh jayan |

گروه‌هایی از جوگان‌ها در حال سردادن «جایجایکاار» در بیابان هستند.

ਕਲਿ ਕੰਪਤ ਭੀਰੁ ਅਭੀਰ ਭਯੰ ॥
kal kanpat bheer abheer bhayan |

ترسوها و ناظران (قهرمانان) از ترس کالکی (آواتار) می لرزند.

ਹੜ ਹਸਤ ਹਸਤ ਹਾਸ ਮ੍ਰਿੜਾ ॥
harr hasat hasat haas mrirraa |

دورگا با صدای بلند می خندد.