آنها خود را با گردنبند و سرخابی در قسمت تقسیم موهای سر خود تزئین کردند
شاعر شیام، که همچنین تجسم تجسمات کریشنا است، ناگینا (از شکل جواهرات گوپی) است.
همه آنها کریشنا مانند گوهر را نیز پوشیده اند که بزرگترین تجسم است و با فریبکاری شدید او را دزدیده و در ذهن خود پنهان کرده اند.588.
رادا در حالی که با لبخند با کریشنا صحبت می کرد چشمانش را به رقص درآورد
چشمان او مانند گوزن بسیار جذاب است
تشبیه بسیار زیبایی از آن صحنه به ذهن شاعر رسید. (به نظر می رسد)
شاعر ضمن ستایش زیبایی آن منظره می گوید که آنها غرق در بازی عاشقانه لذت بخش مانند راتی با خدای عشق هستند.589.
ذهن گوپی ها مانند یک جواهر با بدن کریشنا پوشیده شده است
دارند با آن کریشنا بازی می کنند که خلق و خوی او قابل توصیف نیست
سری کریشنا یک مجموعه عالی مانند تصویر راسا (عشق) برای بازی ایجاد کرده است.
خداوند این مجلس شگفت انگیز را نیز برای ورزش عاشقانه خود ایجاد کرده است و در این مجلس رادا مانند ماه باشکوه به نظر می رسد.590.
رادا با اطاعت از کریشنا، تنها با تلاش خود بازی می کند
همه زنان، در حالی که دستان خود را می گیرند، مشغول بازی های دور در ورزش عاشقانه هستند و داستان خود را شرح می دهند.
شیام شاعر می گوید: (شاعران) داستان خود را پس از تأمل در ذهن خود به ترتیب نقل کرده اند.
شاعر می گوید که در میان خوشه های ابر مانند گوپی، زنان فوق العاده زیبای براجا مانند رعد و برق می درخشند.591.
دوره
کریشنا از دیدن رقص رادا بسیار خوشحال شد.
کریشنا با دیدن رقص رادیکا در ذهن خود احساس خوشبختی کرد و با لذت و محبت شدید شروع به نواختن فلوت خود کرد.592.
SWAYYA
نات نایاک در گوپیس، شدها مالهار، بلاول و دهمار (آدی راگاس) را می خواند.
رقصنده اصلی کریشنا شروع به آواز خواندن و نواختن در حالت های موسیقی شده مالهار، بلاوال، سوراث، سارنگ، رامکالی و ویبهاس و غیره کرد.
زنانی را که در آواز شیفته آهو شده بودند، می خواند، شبیه (ش) در ذهن (شاعر) چنین می زند.
او با آواز خواندن زنان گوزن مانند شروع به جذب کرد و به نظر می رسید که روی کمان ابروها، تیرهای چشمانش را با فشار تخلیه می کند.593.
مگ، مالهار، دیو گنداری و گودی را به زیبایی می خواند.
کریشنا در حال آواز خواندن و نواختن زیبایی در حالت های موسیقی Megh Malhar، Devgandhar، Gauri، Jaitshri، Malshri و غیره است.
همه زنان براجا و همچنین خدایان که به آن گوش می دهند، مجذوب می شوند
چه چیزی بیشتر باید گفت، حتی خدایان دربار ایندرا، صندلی های خود را رها می کنند، برای شنیدن این راگا ها (حالت های موسیقی) می آیند.594.
می گوید (شاعر) شیام، سه گوپی با هم می خوانند (در) رسا (از عشق).
کریشنا که در بازی عاشقانه غرق شده، با چندارباگا، چاندارموخی و رادا آراسته شده با شور و شوق صحبت می کند.
در چشم این گوپی ها آنتیموان، اثر ثابتی بر روی پیشانی و زعفران بر روی پرده موی سر وجود دارد.
به نظر می رسد که ثروت این زنان همین الان افزایش یافته است.595.
زمانی که چاندربهاگا و کریشنا با هم بازی کردند، باران عمیقی از لذت تجربه شد
این گوپی ها در عشق عمیق به کریشنا، تمسخر بسیاری از مردم را تحمل کردند
گلدسته ای از مروارید بر گردن او کشیده شده است که شاعر موفقیت آن را چنین توصیف می کند.
گردن بند مروارید از گردنش افتاده و شاعر گویا بر تجلی ماه ظلمت در عالم ذر پنهان شده است.596.
دوره
با دیدن شکل گوپی ها، ذهن به این ترتیب ایجاد می شود
با دیدن زیبایی گوپی ها، به نظر می رسد که مخزن گل های نیلوفر آبی در شب مهتابی باشکوه به نظر می رسد.597.
SWAYYA
که چشمانش مانند نیلوفر آبی است و صورت هایش مانند کامادوا.
آنها که چشمانشان مانند نیلوفر آبی و بدن باقی مانده مانند خدای عشق است، ذهنشان توسط کریشنا، محافظ گاوها، با نشانه هایی دزدیده شده است.
صورتش مثل شیر لاغر، گردنش مثل کبوتر و صدایش مثل فاخته است.
آنها که کمرشان مثل شیر، گلویشان مثل کبوتر و گفتارشان مثل بلبل است، ذهنشان را کریشنا با نشانه هایی از ابروها و چشمانش ربوده است.598.
کریشنا در میان آن گوپی ها نشسته است که از هیچ کس نمی ترسند
آنها با آن کریشنای قوچ مانندی که برای شنیدن سخنان پدرش با برادرش به جنگل رفته بود سرگردان هستند.
تارهای موهایش
که حتّی اولیاء اللّه را به علم روشن می کنند و مانند جوان مارهای سیاه بر چوب صندل می مانند.599.
او که جامه زرد به تن دارد با گوپی ها بازی می کند