"هیچ کس قبل از کریشنا زنده نخواهد ماند، ای پادشاه! باید فرار کنیم.»2218.
هنگامی که جمعیتی برای پادشاه تشکیل شد، او با شناخت دستیار خود به شیوا روی آورد.
هنگامی که پادشاه در وضعیت فاجعه باری قرار گرفت، شیوا را به یاد آورد و شیوا نیز احساس کرد که پادشاه برای جنگ با کریشنا، حامی مقدسین آمده است.
او اسلحههایش را در دست گرفت برای جنگ به سمت کریشنا رفت
اکنون می گویم که او چگونه جنگی وحشتناک به راه انداخت.2219.
شاعر شیام می گوید، رودرا وقتی حالت وحشتناکی به خود گرفت و ناد را نواخت، عصبانی شد.
هنگامی که شیوا در خشم شدید، میدان جنگ خود را منفجر کرد، آنگاه هیچ یک از رزمندگان نتوانستند حتی برای مدت بسیار کوتاهی در آنجا بمانند.
دشمن (بناسور) و دیگر یارانش با خشم بالاراما ترسیدند.
هنگامی که شیوا مبارزه خود را با کریشنا آغاز کرد، دشمنان از هر دو طرف ترسیدند.2220.
لرد کریشنا همه آنها را از حملات شیوا نجات داد.
کریشنا خود را از ضربات شیوا نجات داد و شیوا را هدف قرار داد و او را مجروح کرد
هر دوی آنها انواع مختلفی از جنگ ها را انجام داده اند که همه خدایان برای دیدن آن آمده اند.
هر دوی آنها به شیوه های مختلف جنگیدند و خدایان برای دیدن آن جنگ به آنجا آمدند و در نهایت کریشنا باعث شد شیوا بسیار عصبانی با ضربه گرز خود به زمین بیفتد.2221.
چاوپای
وقتی رودرا توسط سری کریشنا مجروح شد
به این ترتیب وقتی کریشنا شیوا را مجروح کرد و او را روی زمین انداخت،
که او هم ترسید و بعد کمانش را نکشید
او کریشنا را در شکل واقعی خود به عنوان خداوند (خدا) شناخت.2222.
سورتا
شیوا با دیدن قدرت سری کریشنا خشم خود را رها کرد.
شیوا با دیدن قدرت کریشنا خشم خود را کنار گذاشت و به پای کریشنا افتاد.2223.
SWAYYA
شاه با دیدن این وضعیت شیوا، خودش برای جنگ آمد
او با هزار بازوی خود بارانی از تیر پرتاب کرد
کریشنا تیرهای بعدی را در میانه راه رهگیری کرد و آنها را منفعل کرد
کمان را در دست گرفت و دشمن را به شدت مجروح کرد.2224.
شری کریشنا عصبانی شد و کمان سارنگ را در دست گرفت
کریشنا که خشمگین شد و تیرها و کمان هایش را در دست گرفت، با درک درخشش نابود نشدنی ساهاسراباهو، جنگی وحشتناک با او به راه انداخت.
شیام شاعر می گوید با شجاعت خود مردان قوی دیگری را کشت.
او با قدرت خود بسیاری از جنگجویان قدرتمند را کشت و تمام بازوهای شاه را به جز دو بازو برید و سپس آزاد کرد.2225.
سخنان شاعر:
SWAYYA
«ای ساهاسراباهو! هیچ کس تا به امروز در چنین وضعیت اسفناکی قرار نگرفته بود
به من بگو ای پادشاه! چرا این همه ثروت در خانه خود جمع کرده اید؟
ای مقدسین! با علاقه گوش کن حتی بعد از این همه اونی که با شیوا خیانت کرده نجات پیدا کرده.
"با قرار گرفتن در چنین وضعیتی، چرا کسی شیوا قدرتمند را به عنوان محافظ خود نگه می دارد؟" اگرچه شیوا مطمئناً به او موهبتی اعطا کرده بود، اما فقط آن چیزی اتفاق میافتد که مورد رضایت خداوند-خداوند است.2226.
چاوپای
وقتی مادرش این خبر را شنید
اینکه پادشاه شکست خورده و سری کریشنا پیروز شده است.
پس از رها کردن تمام زره ها، او برهنه آمد
هنگامی که مادر پادشاه متوجه شد که او شکست خورده است، و کریشنا شکست خورده است، و کریشنا پیروز شده است، سپس او برهنه در برابر کریشنا ایستاد.2227.
سپس سری کریشنا با چشمان پایین ایستاده بود.
سپس خداوند چشمان خود را خم کرد و در ذهن خود تصمیم گرفت که دیگر نجنگد
(در آن زمان) پادشاه وقت برای فرار پیدا کرد.
در این مدت پادشاه وقت فرار به دست آورد و فرار کرد و میدان جنگ را ترک کرد.2228.
سخنان شاه خطاب به رزمندگان:
SWAYYA
شاه که از جراحات فراوان رنج می برد، در میان جنگجویان چنین گفت