پادشاه پادشاهان (کالکی) عصبانی است
لحن خشمگین و خشمگین تجسم کالکی، که سلطنت را به عهده گرفت، بسیار عجیب است.
یا مدل موی کاماروپا خوش تیپ است،
پیش از او زیبایی زنان کامروپ با چشمانی سحر آمیز و جذابیت کشور کامبوج خالی از درخشش است.526.
صدای دام دام از طبل سپرها می آید،
طبل او سپر اوست، ضرباتش سخت است،
یا چرخش نزهباز در حال سقوط است.
آلات موسیقی او صداهای بلند ایجاد می کند و تیرهای او خشم و خشم را بر می انگیزد.527.
PAADHARI STANZA
پیروزی های غیرقابل بردی به دست آمده است، هدایایی غیرقابل نجات داده شده است.
او تسخیر ناپذیر را تسخیر کرد، تثبیت نشده را تأسیس کرد
او فنا ناپذیر را شکسته است، و کسانی را که نمیتوان از خود دور کرد، دور نکرد.
شکست ناپذیر را شکست و تقسیم ناپذیر را شکست، شکست ناپذیر را شکست و مقاومت کنندگان را نابود کرد.528.
شجاعان گاو می شوند ("تریک")، ترسوها پر از ترس هستند.
دختران بهشتی با دیدن رزمندگان دلیر و ترسو خوشحال می شدند
زعفران، مشک، بر سر (جنگجویان).
همگی گل سرخ، کافور و زعفران بر سر تجسم کلکی می پاشیدند.529.
بنابراین با پیروزی در سه جهت،
به این ترتیب، پس از فتح سه جهت، شیپور در شمال به صدا درآمد
چین و سایر کشورها صعود کرده اند
او به سمت چین و منچوری رفت، جایی که افرادی در لباس راولپانتیس بودند.530.
زنگ ها به صدا در می آیند، جنگجویان شجاع غرش می کنند.
آلات موسیقی جنگی نواخته شد و رزمندگان رعد و برق می زدند
همه خدایان و شیاطین شادی می کنند.
با دیدن اربابان، دختران بهشتی پر از غیرت شدند، خدایان و دیگران، همه خشنود شدند و همه با رها کردن غرور، شروع به خواندن آواز کردند.
پادشاه چین با شنیدن (از ورود کالکی) ارتش را آماده کرده است.
پادشاه چین با شنیدن خبر ورود ارتش باعث شد تا بوق جنگ در تمام قلمرو او به صدا درآید.
جنگجویان ثابت قدم ("آچال") به جنگ رفته اند.
همه رزمندگان برای جنگ به راه افتادند و در خشم خود شروع به پرتاب تیر کردند.532.
تیرهای خونین برای از بین بردن چاتری ها شل می شوند.
خنجرهای خونین بیرون آمدند و رزمندگان بزرگ در جنگ جان باختند
صدای موقری طبل به گوش می رسد. غیل ها پرسه می زنند.
زخم ها وارد شد و فضا از گرد و غبار پای رزمندگان مه آلود شد، فریاد کرکس ها از چهار طرف به گوش رسید.533.
خنده سیاه وحشتناکی می خندد.
کالی مخوف خندید و بهیرواهای بزرگ و ارواح فریاد زدند، تیرها زده شد
آنها تیر می زنند و گوشت (جنگجویان) را می خورند.
ارواح و شیاطین گوشت خوردند ترسوها در اضطراب شروع به فرار کردند.534.
رساوال استانزا
پادشاه چین عروج کرده است.
پادشاه چین حمله کرد، از هر نظر آماده بود
جنگجویان خونخوار در میدان نبرد پرسه می زنند.
خنجرهای خونین با غیرت مضاعف از غلاف بیرون آمدند.535.
رزمندگان درگیر جنگ هستند.
رزمندگان، خشمگین شدن، تیرها را پرتاب کردند و
اندام ها در حال متلاشی شدن هستند.
در میدان جنگ پرسه زد و اندام دیگران را از بین برد.536.
شیوا در حال انجام یک رقص وحشتناک است.
شیوا نیز به لشکریان پیوست و رقصید و تیرها را به شیوه ای عجیب و غریب پرتاب کرد.537.