به یاشودا همسر ناند گفت که کریشنا باعث سقوط همه رگ ها شده است
������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������
اما با این حال او با حمایت خمپارهها بلند میشود و با ما آزاری میدهد و با بچههای دیگر کره را میخورد.»124.
���ای یاشدا! کسی که در خانه اش کره نمی گیرند، آنجا صداها را بلند می کنند، نام های بد می گویند
اگر کسی با آنها عصبانی شود و آنها را پسر بداند، او را با قمه های خود می زنند
علاوه بر این، اگر خانمی بیاید و بخواهد آنها را سرزنش کند، همه موهایش را پایین می کشند و
ای یاشدا! به رفتار پسرت گوش کن، او بدون تعارض رعایت نمی کند.»125.
یاشودا با شنیدن سخنان گوپی در ذهنش عصبانی شد.
اما وقتی کریشنا به خانه آمد، از دیدن او خوشحال شد
کریشنا جی سپس صحبت کرد، مادر! این جمله من را آزار می دهد
کریشنا به محض آمدن گفت: «این شیردوستان خیلی اذیتم میکنند، فقط به خاطر کشک مرا سرزنش میکنند، بدون کتک خوردن درست نمیشوند.»126.
مادر به پسرش گفت گوپی چطور تو را اذیت می کند؟
مادر از پسر پرسید: خوب پسرم! به من بگو، آیا این گوپی ها تو را آزار می دهند؟» سپس پسر به مادر گفت: «همه با کلاه من فرار می کنند.
سپس انگشتش را در بینی من می کند و به سرم می زند.
دماغم را میبندند، ضربهای به سرم میزنند و بعد از مالیدن بینی و مسخره کردن، کلاهم را برمیگردانند.»127.
سخنرانی یاشدا خطاب به گوپی ها:
SWAYYA
مادر (جاسودا) با آنها عصبانی شد و (شروع به گفتن کرد) چرا که نه! چرا پسرم را اذیت می کنی؟
مادر یاشودا با عصبانیت به آن گوپی ها گفت: چرا بچه من را اذیت می کنی؟ داری با دهن خودت لاف میزنی که کشک و گاو و مال فقط تو خونه توست و کسی بهشون نرسیده
���ای شیر دوش های نادان! تو بدون فکر به صحبت کردن ادامه می دهی، اینجا بمان و من تو را درست می کنم
کریشنا خیلی ساده است، اگر بدون هیچ ایرادی به او چیزی بگویی، دیوانه خواهی شد.»128.
دوره
سپس یاشودا به کریشنا و گوپیس دستور داد و باعث صلح برای هر دو طرف شد
او به گوپیس گفت: «اگر کریشنا یک بیننده از شیر تو را کثیف کند، تو بیا و از من یک قلاده بگیر.»129.
سخنرانی گوپی ها خطاب به یاشدا:
دوره
سپس گوپی ها با جاسودا ملاقات کردند و گفتند: "زنده باد موهان شما.
سپس گوپی ها گفتند: ای مادر یاشدا! پسر عزیزت ممکن است سالها زنده بماند، ما خودمان به او معدن شیر می دهیم و هرگز فکر بدی در ذهنمان نخواهد بود.»130.
پایان «توضیحات درباره سرقت کره» در کریشنا آواتارا در باچیتار ناتاک.
اکنون کریشنا کاملاً دهانش را باز می کند کل جهان را به مادرش یاشودا نشان می دهد
SWAYYA
وقتی گوپی ها به خانه های خود رفتند، کریشنا نمایش جدیدی را به نمایش گذاشت
او بالرام را با خود برد و شروع به نواختن کرد، در حین نمایش بالرام متوجه شد که کریشنا در حال خوردن خاک رس است
او بالرام را با خود برد و شروع به نواختن کرد، در حین نمایش بالرام متوجه شد که کریشنا در حال خوردن خاک رس است
هنگام خروج از نمایش، همه بچه های شیردوستان برای صرف غذا به خانه هایشان آمدند، سپس بالرام در سکوت به مادر یاشودا درباره کریشنا گفت که خاک رس می خورد.131.
مادر با عصبانیت کریشنا را گرفت و چوب را گرفت و شروع به کتک زدن او کرد
سپس کریشنا در ذهنش ترسید و فریاد زد: «یاشودا مادر! یاشدا مادر!���
مادر گفت: همه شما بیایید و در دهان او ببینید
وقتی مادر از او خواست که دهانش را نشان دهد، کریشنا دهانش را باز کرد، شاعر میگوید که کریشنا در همان زمان تمام هستی را در دهانش به آنها نشان داد.
او اقیانوس، زمین، جهان پایین و منطقه ناگاس را نشان داد
تلاوت کنندگان وداها دیده می شدند که خود را با آتش برهم گرم می کردند
با دیدن قدرت ها، ثروت و خودش، مادر یاشودا که فهمید کریشنا فراتر از همه اسرار است، شروع به لمس پاهای او کرد.
شاعر می گوید کسانی که این منظره را به چشم خود دیده اند بسیار خوش شانس هستند.133.
دوره
مادر موجودات همه تقسیمات خلقت را در دهان کریشنا دید
او با چشم پوشی از مفهوم پسر بودن، شروع به لمس پاهای کریشنا کرد.134.
پایان توضیحات با عنوان "نمایش کل جهان، به مادر یاشودا، دهانش را کاملا باز می کند" در کریشنا آواتارا در باچیتار ناتاک.
اکنون شرح نجات یاملارجونا از شکستن درختان آغاز می شود