بسیاری از نامهای گوناگون بر بسیاری از جاها و با قدرت عقل حکمفرما بوده است، نام چه کسانی باید با شرح آنها ذکر شود؟ 54.
هفت پادشاه ساتا دیپاس شروع به لذت بردن (یعنی فرمانروایی بر) از نه خندا کردند.
پادشاه بر هفت قاره و نه منطقه فرمانروایی کرد و شمشیرهای خود را در دست گرفت و به طرق مختلف در همه جا با قدرت حرکت کرد.
او شروع به خواندن نام بزرگترین و بزرگترین کشورهای تسخیر ناپذیر کرد.
آنها به زور نام خود را اعلام کردند و به نظر می رسید که آنها تجسم خداوند بر روی زمین هستند.
هر کس در زمان خودش چتر روی سر (خودش) گذاشته است.
آنها به غلبه خشمگینانه بر جنگجویان شکست ناپذیر ادامه دادند و سایبان ها را بر سر یکدیگر تاب دادند.
با گفتن انواع دروغ ها و حقیقت های بی پایان، به شوخی ها و بازی های بسیاری ادامه دادند.
غلبه بر رفتار خشمگینانه بر جنگجویان شکست ناپذیر، چرخاندن سایبان ها بر فراز در نهایت غذای KAL (مرگ) شد.
افراد قدرتمند به خاطر خودخواهی خود به دیگران صدمه بی پایان می زنند.
قدرتمندان برای مصلحت خود اعمال گناه و اعمال ناعادلانه بسیاری انجام می دهند، اما در نهایت باید در حضور خداوند ظاهر شوند.
موجود عمدا در چاه می افتد و از راز پروردگار خبر ندارد
او تنها زمانی خود را از مرگ نجات خواهد داد که آن گورو-لرد را درک کند.57.
احمق ها نمی دانند که در نهایت ما در برابر خداوند خجالتی هستیم
این احمق ها که پدر عالی خود، خداوند را ترک می کنند، فقط منافع خود را تشخیص می دهند
پس آن سفیهان که نمی دانند (واقعیت) و (منافقان) دین را اشتباه می گیرند، مرتکب گناه می شوند.
به نام دین مرتکب گناه می شوند و حتی به این اندازه هم نمی دانند که این ژرفای خود مهربان بسم الله است.58
(آنها) گناه را فضیلت می شناسند و گناه را فضیلت می کنند.
آنها همیشه غرق در اعمال شیطانی هستند و گناه را فضیلت و فضیلت را گناه، مقدس را نامقدس و بدون دانستن یاد نام خداوند می دانند:
موجود به جای خوب اعتقاد ندارد و جای بد را می پرستد
در چنین حالتی در چاه می افتد، حتی چراغ را در دست دارد.59.
با اعتقاد به اماکن مقدس، مقدسات را می پرستد
اما در حال حاضر چند روز او قادر به اجرای چنین مسابقه بزدلانه خواهد بود؟
آیا می توان بدون بال پرواز کرد؟ و چگونه می توان بدون چشم دید؟ چگونه می توان بدون سلاح به میدان جنگ رفت
و بدون درک معنی چگونه می توان هر مشکلی را فهمید؟.60.
در این قوم، داد و ستد شخص محروم از درب (پول) بدون پول (معنا) انجام نمی شود.
چگونه می توان بدون ثروت به تجارت پرداخت؟ چگونه می توان اعمال شهوانی را بدون چشم تجسم کرد؟
گیتا خالی از دانش است و بدون خرد خوانده نمی شود.
چگونه می توان بدون علم گیتا خواند و بدون عقل در آن تأمل کرد؟ چگونه می توان بدون شجاعت به میدان جنگ رفت.61
بیایید پادشاهانی را که روی زمین بوده اند بشماریم.
چند پادشاه بودند؟ برای اینکه بخواهیم آنها را برشماریم و تا کجا باید قاره ها و مناطق جهان را توصیف کنیم؟
کسی که (خداوند) آفریده می تواند آنها را بشمارد، هیچ کس قدرت ندارد.
من برشمردم، فقط آنهایی را که به چشمم رسیده است، نمی توانم بیشتر برشمارم و این نیز بدون عبادت او ممکن نیست.
پایان سلطنت شاه بهاراتا در اینجا.
حال روایت دوران پادشاهی ساغر:
ROOAAL STANZA
به تعداد پادشاهان بزرگی که روی این زمین بوده اند،
همه پادشاهان عالی که بر زمین حکومت کرده بودند، خداوندا! با لطف تو در مورد آنها توضیح می دهم
سلطنت بهاراتا به پایان رسید و پادشاه ساگارا سلطنت کرد.
پادشاه ساگار بعد از بهارات بود که در رودرا تعمق کرد و ریاضتها انجام داد، او یک لک پسر را به دست آورد.
همه راجکوماراها (راجکوماراها) چرخ های کج، دوجاها، گرزها و سواک ها را نگه می دارند.
آنها شاهزادگان دیسک، بنرها و گرز بودند و به نظر می رسید که خدای عشق خود را به هزاران شکل نشان داده است.
راج کوماراها انواع مختلفی از (بانه) را پوشیده اند و کشورهای بی شماری را فتح کرده اند.
آنها کشورهای مختلف را فتح کردند و پادشاه شدند و آنها را فرمانروا می دانستند و خدمتگزار خود می شدند.
آنها یک اسب خوب از اصطبل خود انتخاب کردند و تصمیم گرفتند Ashvamedha Yajna را اجرا کنند
وزرا، دوستان و برهمن ها را دعوت کردند
با تشکیل گروه های (جدا) همگی (سوار) با لشکر رفتند.
پس از آن گروه هایی از نیروهای خود را به وزرای خود دادند و آنها به این طرف و آن طرف رفتند و سایبان ها را روی سرشان تاب می دادند.
از همه جا فتح نامه گرفتند و همه دشمنانشان درهم شکست
همه این پادشاهان فرار کردند و سلاح های خود را رها کردند
رزمندگان زره خود را درآوردند و خود را به صورت زنان درآوردند.
این رزمندگان، زره های خود را درآورده و لباس زنانه به خود گرفته و پسران و دوستان خود را فراموش کرده اند، به این سو و آن سو می گریزند.
گرز کاران رعد و برق زدند و ترسوها فرار کردند
بسیاری از رزمندگان که وسایل خود را ترک می کردند فرار کردند
جایی که جنگجویان غرش می کنند و سلاح ها می رقصند.
هر جا جنگجویان دلیر رعد و برق می زدند و اسلحه و سلاح خود را به کار می انداختند، پیروز می شدند و نامه فتح می گرفتند.67.
پس از فتح شرق و غرب، به جنوب رفت و آن را تحت سلطه خود درآورد.
شرق، غرب و جنوب را فتح کردند و حالا اسب به آنجا رسید که حکیم رنده کاپیلا نشسته بود.
ماهمونی غرق مراقبه شد، (بنابراین) اسب مبارک را ندید.
او غرق مراقبه بود، خانه را ندید که با دیدن او در کسوت گوراخ پشت سر او ایستاد.
وقتی همه رزمندگان اسب را ندیدند، شگفت زده شدند
و در شرم آنها شروع به جستجوی اسب در هر چهار جهت کردند
سپس در چیت فکر کردند که اسب به عالم اموات رفته است.
آنها با این تصور که اسب به جهان سفلی رفته است، سعی کردند با حفر گودال جامع وارد آن جهان شوند.
جنگجویان خشمگین و بی پایان زمینی را می شکافتند که نمی شد آن را کند.
جنگجویان خشمگین شروع به کندن زمین کردند و درخشندگی چهره هایشان مانند خاک شد
زمانی که کل جهت جنوب کنده شد
به این ترتیب که تمام جنوب را به ورطه تبدیل کردند، سپس آن را فتح کردند به سمت شرق پیشروی کردند.70.
با حفاری (کشف) جهت جنوب
پس از کندن جنوب و شرق، آن جنگجویان که در همه علوم خبره بودند، بر غرب افتادند.
با ورود در جهت شمال، زمانی که کل محل شروع به حفاری می کند
هنگامی که به سمت شمال پیشروی کردند، شروع به کندن زمین کردند، در ذهن خود به جای دیگری فکر می کردند، اما خداوند غیر از این فکر کرده بود.