بسیاری از حکیمان او را در سنگ می پرستند و بسیاری شکل او را طبق دستورات ودایی تعیین کرده اند.
شیام شاعر می گوید که بسیاری دیگر با هم (شکل او) را در مانتراهای وداها تعیین کرده اند.
اما هنگامی که از طریق فیض کریشنا، عمارت های طلایی در این مکان برپا شد، آنگاه همه مردم با دیدن خداوند شروع به پرستش او کردند. 1957.
بالرام با لبخند به همه جنگجویان گفت: «این کریشنا تمام چهارده جهان را بهبود بخشیده است.
شما تا به حال نتوانسته اید راز او را درک کنید
او کسی است که راوانا، مور و سوباهو را کشته و صورت باکاسورا را پاره کرده است.
او دیو قدرتمند شانخاسورا را با یک کمان از گرز خود کشته است. 1958.
او پس از هزاران سال جنگ، از اجساد مادو و کیتبه جان گرفت.
او پس از هزار سال جنگ با مدهو و کیتابه، آنها را بی جان کرد و هنگامی که اقیانوس متلاشی شد، او بود که از خدایان محافظت کرد و شادی آنها را افزایش داد.
این او بود که راوانا را با پرتاب یک تیر در قلبش کشت
و چون ما گرفتار مصیبتها شدیم، او مانند ستونی در میدان جنگ استوار ایستاد. 1959.
دیگران (شما) همه با دقت گوش کنید، به خاطر شما پادشاهی مانند کانسا شکست خورد.
"با دقت به من گوش کن که او برای رفاه تو، پادشاه را مانند کانسا به زمین زد و فیل ها و اسب ها را پس از کشتن آنها مانند درختان ریشه کن شده انداخت.
علاوه بر این، همه دشمنانی که بر ضد ما جمع شدند (بالا رفتند) همه به دست او کشته شدند.
«همه دشمنانی که به ما حمله کردند، همه را به زمین زد و اکنون عمارت های طلایی را به شما عطا کرده است که خاکی ها را از بین برده است.» 1960.
وقتی بالرام چنین سخنانی را می گفت، در ذهن همه به حقیقت پیوست
وقتی این کلمات توسط بالرام بیان شد، همه آنها را درست در نظر گرفتند، همان کریشنا که باکاسورا، آغاسورا، چاندور و غیره را کشته بود.
(که) حتی ایندرا هم نتوانست کانسا را فتح کند، با در دست گرفتن قضایا بر او غلبه کرد.
کانسا نمی تواند توسط ایندرا فتح شود، اما کریشنا، او را با هاری خود گرفت، او را زمین زد، و او عمارت های طلایی را به ما داد، بنابراین او اکنون خداوند واقعی است. 1961.
به این ترتیب روزها به راحتی می گذشت و هیچ کس رنجی نمی برد
عمارتهای طلایی بهگونهای ساخته شدهاند که حتی شیوا هم میتوانست با دیدن آنها طمع کند
ایندرا با ترک ایندرا پوری و بردن تمام خدایان با خود، به دیدن آنها آمده است.
ایندرا با خروج از شهر خود به همراه خدایان به دیدن این شهر آمد و شاعر شیام می گوید که کریشنا طرح کلی این شهر را بسیار زیبا طراحی کرده بود. 1962.
پایان فصل "ساختمان شهر دوارکا" در کریشنااتارا بر اساس داشام اسکند در باچیتار ناتاک.