و پادشاهی او را با پسرش گرفت. 15.
اول دختر شاه را زد.
سپس بدن او را از بین برد.
سپس سلطنت او را گرفت
و با بیلاس دی ازدواج کرد. 16.
در اینجا سیصد و پنجاه و پنجمین چاریترا مانتری بوپ سامبد از تریا چاریترا از سری چاریتروپاخیان به پایان می رسد، همه چیز فرخنده است.355.6531. ادامه می یابد
بیست و چهار:
راجان! گوش کن، (من یک داستان دیگر تعریف می کنم).
اتفاقی که در خانه یک پادشاه افتاد.
جایی که شهری به نام «نار گئون» وجود دارد،
پادشاهی به نام سبال سینگ بود. 1.
او همسری به نام دال تامبان دی داشت
که (همه) مانتراهای جانترا را به خوبی مطالعه کرده بود.
یک جوگی خوش تیپ آمد
(هیچ کس دیگری) توسط Sundar Vidhata ایجاد شده است. 2.
ملکه با دیدن او به وجد آمد.
با فکر و گفتار و کردار اینگونه شروع به گفتن کرد
که شخصیتی که با آن می توان جوگی را به دست آورد،
امروز باید همین شخصیت را بازی کرد. 3.
او با قدرت مانتراها، آلترها را بدون باران رعد و برق زد
و از شر اخگرها خلاص شد.
خون و استخوان شروع به ریختن روی زمین کرد.
با دیدن این، همه مردم بسیار ترسیدند. 4.
شاه وزرا را صدا زد
و به برهمن ها گفت که کتاب ها را بفروشند.
(پادشاه خطاب به آنها گفت) همه با هم فکر کنید
(و بگو) چاره این اغتشاشات چیست؟ 5.
تا آن زمان، ملکه یک بیر (از پنجاه و دو بیر) نامید.
و (از او) این گونه آسمان آیه را ساخت
که اگر (پادشاه) یک کار را انجام دهد، می توان از (این بحران) اجتناب کرد،
در غیر این صورت شاه نیز همراه با مردم خواهد مرد. 6.
همه او را مرد آسمانی می دانستند
و هیچ کس آن را به عنوان کلمات "بیر" تشخیص نداد.
سپس بیر با آنها چنین صحبت کرد.
که می گویم ای عزیز! به او گوش دهید.
اگر این پادشاه ملکه اش باشد
آن را همراه با پول به جوگی بدهید،
پس با مردم نخواهد مرد
و محکم بر روی زمین سلطنت خواهد کرد. 8.
مردم پراجا پس از شنیدن این موضوع بسیار آشفته شدند.
مثل اینکه چطور شاه را به آنجا آوردند.
(پادشاه) زن ثروتمند را به جوگی سپرد.
اما سرعت جدایی را تشخیص نداد. 9.
دوگانه:
با فریب شاه به همراه رعیت (ملکه) همراه میترا رفت.
هیچ کس نمی توانست به تفاوت یا خوب یا بد فکر کند. 10.
در اینجا نتیجه سیصد و پنجاه و ششمین چاریترا مانتری بوپ سامبد از تریا چاریترا از سری چاریتروپاخیان است، همه چیز فرخنده است.356.6541. ادامه می یابد
بیست و چهار: