آبي كه از چشم شكراچاريا بيرون آمد، شاه آن را در دست گرفت.
(شکرا چشمش را کور کرد) اما چاره ای از آب نداد.
شکراچاریا اجازه نشت آب را نداد و از این طریق سعی کرد ارباب خود را از نابودی حفظ کند.
چاوپای
در دست (پادشاه) آب چشم افتاد،
هنگامی که آب (از چشم) روی دست پادشاه جاری شد، آن را به عنوان صدقه، تصوراً، به دست برهمن داد.
بنابراین (وقتی زمان اندازه گیری زمین فرا رسید) سپس (برهمن) بدن خود را دراز کرد.
پس از این، کوتوله بدن خود را گسترش داد، که آنقدر بزرگ شد که پس از نفوذ به این جهان، آسمان را لمس کرد.
مردم از دیدن این شگفتی (Kautak) شگفت زده شدند.
با دیدن این، همه مردم شگفت زده شدند و شیاطین با تجسم چنین شکل عظیمی از ویشنو، بیهوش شدند.
(در آن زمان پاهای برهمن کوتوله در جهان پایین بود و) سر او شروع به لمس آسمان کرد.
پاهای ویشنو زمینهای زیر را لمس کرد و سرش آسمانها را لمس کرد.
دنیای زیرین را با یک پا لمس کرد (گام).
با یک قدم، عالم اخرو و با قدم دوم آسمان ها را اندازه گرفت.
آپار و روپ برهمند (در دو مرحله) اندازه گیری شد.
به این ترتیب ویشنو تمام جهان را لمس کرد و جریان گنگ از کل جهان به پایین جاری شد.22.
شاه هم تعجب کرد
به این ترتیب شاه نیز متحیر شد و در فکر و گفتار و کردار متحیر ماند.
آنچه اتفاق افتاد همان چیزی بود که شکراچاریا گفت.
شکراچاریا هر چه گفته بود، همان اتفاق افتاده بود و خودش آن روز همه اینها را به چشم خود دیده بود.
(پادشاه) بدن او را نیم قدم اندازه گرفت.
برای نیم قدم باقی مانده، پادشاه بالی بدن خود را اندازه گیری کرد و مورد تایید قرار گرفت.
تا زمانی که آب های گنگ و یامونا (روی زمین وجود دارند)
تا زمانی که در گنگ و یامونا آب است، تا آن زمان داستان زمان او داستان این پادشاه ماندگار روایت می شود.24.
سپس ویشنو خشنود شد و خود را آشکار کرد و گفت
«ای پادشاه، من خودم در دروازه تو نگهبان و خدمتکار خواهم بود
و همچنین گفت که تا آن زمان (این) داستان شما به دنیا خواهد رفت.
و مادامی که در گنگ و یامونا آب است، داستان صدقه تو روایت می شود.25.
دوره
هر جا که مقدسین در مضیقه باشند، خداوند غیر موقتی برای کمک به آنجا می آید.
خداوند تحت کنترل عابد خود قرار گرفت و دروازه بان او شد.
چاوپای
بنابراین ویشنو هشتمین تجسم را پذیرفت
به این ترتیب، ویشنو، که خود را به عنوان هشتمین تجسم نشان داد، همه مقدسین را خوشحال کرد.
اکنون (من) تجسم نهم را توصیف می کنم،
اکنون تجسم نهم را شرح می دهم که ممکن است برای همه اولیای الهی به درستی گوش داده و درک شود..27.
پایان شرح VAMAN، هشتمین تجسم ویشنو و فریب پادشاه BALI در BACHITTAR NATAK.8.
اکنون شرح تجسم پاراشورام آغاز می شود:
بگذارید سری باگاوتی جی (خداوند اولیه) مفید باشد.
چاوپای
چقدر از آن زمان گذشته است.
سپس مدت زمان زیادی گذشت و کشتریاها تمام زمین را فتح کردند.
(خودشان را شناخته اند) در تمام دنیا.
خود را والاترین می دانستند و قدرتشان نامحدود شد.1.
همه خدایان گیج شده بودند.
همه خدایان که این را فهمیدند نگران شدند و نزد ایندرا رفتند و گفتند:
همه غول ها شکل چتر به خود گرفته اند.
��همه شیاطین خود را به کشتریا تبدیل کرده اند، ای پادشاه! حالا دیدگاه خود را در مورد آن به ما بگویید.���2.