با دیدن بسیاری از جشن های رنگارنگ با چشم، یک فرد نادان نتوانست شکوه نگاه اجمالی گورو واقعی را درک کند. او حتی اهمیت نعم سیمران را که مداحی و تهمت شنیده بود، یاد نگرفت.
او با ستایش چیزهای دنیوی و مردم شبانه روز به اقیانوس فضایل - گوروی راستین - نرسید. او وقت خود را در گفتگوها و خنده های بیهوده تلف کرد، اما عشق شگفت انگیز پروردگار واقعی را تشخیص نداد.
او با زاری و گریه برای مایا، تمام عمر خود را گذراند، اما هرگز دردهای جدایی گورو واقعی را احساس نکرد. ذهن غرق در امور دنیوی بود، اما به اندازه کافی احمقانه بود که به گورو واقعی پناه نبرد.
این موجود احمق که در زمزمه های کم عمق و دانش آیینی وداها و شستراس ها غرق شده بود، نمی توانست دانش عالی گوروی واقعی را بشناسد. تولد و عمر چنین شخصی در خور نکوهش است که او به عنوان یک مرتد سپری کرده است.