اگر کسی فراموشکار را سگ، حیوان یا مار خطاب کند، خشمگین میشود و چنان بر او هجوم میآورد که گویی میخواهد او را بکشد (چنین آدمی از این سه گونه بدتر است).
سگی در تمام طول شب مراقب ارباب خود می ماند و به او خدمت می کند و آهو با شنیدن صدای موزیکال غاندا هرها به حدی می رسد که جان خود را از دست می دهد.
افسونگر از صدای فلوت افسونگر مار و طلسم گارود، مار خود را به افسونگر تسلیم می کند. افسونگر دندان های نیش او را می شکند و او را با نام خانواده اش می خواند و او را می گیرد.
کسی که خود را از گورو واقعی دور کرده است، نمی تواند عشقی سگ گونه به پروردگارش داشته باشد. آنها حتی از طلسم موسیقی (بر خلاف گوزن ها) بی بهره هستند و بدون تقدیس افسون های گورو واقعی، زندگی زنده آنها در جهان است.