من سالک متفکر بدون قیافه جذاب هستم، به نظر سیکهای گورو به طبقه بالایی تعلق ندارم، بدون فضایل نعام، خالی از دانش گورو، بدون هیچ صفت ستودنی، بدشانس به دلیل رذایل، محروم از خدمات گورو هستم.
من از نگاه مهربان و نگاه اجمالی گورو واقعی، بدون مراقبه، ضعیف از قدرت و خرد، دست و پاهای درهم به دلیل خدمت نکردن به گورو بی بهره هستم.
من از عشق معشوقم خالی هستم، از آموزه های گورو بی خبرم، تهی از ارادت، ذهن ناپایدار، فقیر از ثروت مراقبه و حتی فاقد آرامش طبیعت هستم.
من از همه جنبه های زندگی حقیر هستم. فروتن نمی شوم تا معشوق را راضی کنم. با همه این کمبودها، ای استاد واقعی من! چگونه پناه پاهای مقدست را بدست بیاورم. (220)