همانطور که ماهی هنگام شنا در آن اهمیت آب را درک نمی کند اما وقتی از آن جدا می شود به اهمیت آن پی می برد و در حسرت اتحاد می میرد.
همانطور که آهو و پرنده ای که در جنگل زندگی می کنند به اهمیت آن پی نمی برند، اما وقتی شکارچی آن را در قفس می گیرد و به دلیل بازگشت به جنگل ناله می کند، به اهمیت آن پی می برد.
همان طور که زن اهمیت ماندن در کنار همسرش را در کنار هم نمی داند اما وقتی از شوهرش جدا می شود به خود می آید. از درد جدایی از او ناله می کند و گریه می کند.
به همین ترتیب، سالکی که در پناه گورو واقعی زندگی می کند، از عظمت گورو غافل می ماند. اما هنگامی که از او جدا می شود، توبه می کند و ناله می کند. (502)