همانطور که یک زن پیوند خود را با شوهرش برای دوستانش توصیف می کند که از شنیدن جزئیات خوشحال می شوند.
او اتحاد خود را خیال پردازی می کند و با فکر کردن به آن به حالت خلسه می رود. او زیبایی لحظه را در سکوت خود بیان می کند.
پس از اتمام دوران بارداری و به دنیا آمدن فرزند، از درد زایمان گریه می کند و ناله اش باعث خوشحالی خانم های مسن خانه می شود که به او ابراز علاقه می کنند.
به همین ترتیب، یک غلام فداکار گورو آگاه از گوروی واقعی، که قلبش با عشق به خداوند به واسطه مراقبه و تعمق محبت آمیز او در مورد نام خداوند شعله ور شده است، در حالت انکار از دنیا صحبت می کند. اگرچه او سکوت را رعایت می کند