چشمان شب پره ای که به دنبال نگاهی اجمالی به شعله چراغ است، هرگز نمی تواند با غرق شدن در نور آن برگردد. (همچنین شاگردان فداکار گوروی واقعی که پس از رویایی از او هرگز قادر به بازگشت نیستند).
گوش آهویی که برای شنیدن ملودی غاندا هرها (یک ساز موسیقی) رفته است چنان درگیر می شود که دیگر نمی تواند برگردد. (بنابراین گوش های یک سیک برای شنیدن سخنان غم انگیز گورو واقعی خود رفته اند که هرگز نمی خواهند او را ترک کنند)
ذهن یک مرید مطیع که با گرد و غبار خوش بوی پاهای نیلوفر آبی گورو واقعی تزیین شده است، مانند زنبور سیاهی که از بوی شیرین گل مجذوب شده است، غرق می شود.
به موجب شایستگی های محبت آمیز نعم که توسط گورو واقعی تابناک برکت داده شده است، یک سیک گورو به وضعیت معنوی عالی دست می یابد و همه تفکرات و آگاهی های دنیوی دیگری را که فرد را در سرگردانی شک و تردید قرار می دهد رد می کند. (431)