ما در زیارتگاه های مقدس غسل می کنیم و ثمره های صلح را به دست می آوریم. حتی ذره ای کثیفی به ما نمی چسبد.
Luhaareepaa، شاگرد گوراخ می گوید، این راه یوگا است.» ||7||
در فروشگاه ها و جاده ها نخوابید. اجازه ندهید که آگاهی شما به خانه دیگران طمع کند.
بدون نام، ذهن پشتوانه محکمی ندارد. ای نانک، این گرسنگی هرگز از بین نمی رود.
گورو فروشگاهها و شهر را در خانه قلب خودم، جایی که من به طور شهودی تجارت واقعی را انجام میدهم، نشان داده است.
کم بخوابید و کم بخورید. ای نانک این جوهر حکمت است. ||8||
«لباس فرقه یوگیها را بپوشید که از گوراخ پیروی میکنند؛ گوشوارهها، کیف پول التماس و کت وصلهدار بپوشید.
در میان دوازده مکتب یوگا، مکتب ما بالاترین است. در میان شش مکتب فلسفی، مکتب ما بهترین راه است.
این روشی است که به ذهن می آموزد، بنابراین دیگر هرگز کتک نخواهید خورد.»
ناناک صحبت می کند: گورمخ می فهمد; این راهی است که یوگا به دست می آید. ||9||
اجازه دهید جذب دائمی در کلام شباد در اعماق درونتان گوشواره شما باشد. خودخواهی و دلبستگی را از بین ببرید.
میل جنسی، خشم و خودپرستی را کنار بگذارید و از طریق کلام شاباد گورو، به درک واقعی دست یابید.
برای کت وصله دار و کاسه التماس خود، خداوند خدا را ببینید که همه جا را فرا گرفته و نفوذ کرده است. ای ناناک، خداوند یگانه تو را به آن سوی خواهد برد.
حق است پروردگار و سرور ما و حق است نام او. آن را تجزیه و تحلیل کنید، و متوجه خواهید شد که کلام گورو صادق است. ||10||
بگذار ذهنت از دنیا جدا شود و این کاسه التماس تو باشد. بگذارید درس های پنج عنصر سرپوش شما باشد.
بگذارید بدن تشک مراقبه شما باشد و ذهن لباس کمر شما.
بگذارید حقیقت، قناعت و انضباط نفس همراه شما باشد.
ای نانک، گورمخ در نعم، نام خداوند ساکن است. ||11||
"چه کسی پنهان است؟ چه کسی آزاد شده است؟
چه کسی در باطن و ظاهر متحد است؟
چه کسی می آید و چه کسی می رود؟
چه کسی در سه جهان نفوذ کرده و فرا گرفته است؟» ||12||
او در درون هر قلب پنهان است. گورمخ آزاد شد.
از طریق کلام شاباد، باطن و ظاهر یکی می شود.
منموک خودخواه هلاک می شود و می آید و می رود.
ای نانک، گورمخ در حقیقت در هم می آمیزد. ||13||
«چگونه انسان در اسارت قرار می گیرد و توسط مار مایا هلاک می شود؟
چگونه شخص ضرر می کند و چگونه به دست می آورد؟
چگونه انسان پاک و مطهر می شود؟ تاریکی جهل چگونه برطرف می شود؟
کسی که این ماهیت واقعیت را درک می کند، استاد ما است." ||14||
انسان توسط بداندیشی مقید شده و توسط مایا، مار، مصرف می شود.
منموک خودخواسته ضرر می کند و گورموک سود می برد.
با ملاقات با گورو واقعی، تاریکی از بین می رود.
ای نانک، خودپرستی را از بین می برد، در پروردگار می آمیزد. ||15||
متمرکز در اعماق درون، در جذب کامل،
قو روح پرواز نمی کند و دیوار بدن فرو نمی ریزد.
آنگاه، شخص میداند که خانه واقعی او در غار متانت شهودی است.
ای نانک، پروردگار راستگویان را دوست دارد. ||16||
"چرا خانه خود را ترک کردی و تبدیل به یک اوداسی سرگردان شدی؟
چرا این لباس های مذهبی را برگزیده اید؟
چه کالایی را معامله می کنید؟
چگونه دیگران را با خود حمل می کنی؟» ||17||
من یک اوداسی سرگردان شدم و در جستجوی گورمخها بودم.
من این جامه ها را به دنبال رؤیای مبارک دارشان خداوند برگزیده ام.
من در کالای حقیقت معامله می کنم.
ای نانک، من به عنوان گورمخ، دیگران را به عرض می برم. ||18||
"چگونه مسیر زندگی خود را تغییر داده اید؟
ذهن خود را با چه چیزی مرتبط کرده اید؟