از طریق گورو کامل به دست می آید.
کسانی که با نعم آغشته شده اند، آرامش ابدی پیدا می کنند.
اما بدون نعم، فانی ها در خودپرستی می سوزند. ||3||
به زودی، برخی در مورد نام خداوند فکر می کنند.
از طریق نام خداوند، همه غم ها ریشه کن می شود.
او در دل ساکن است و جهان بیرونی را نیز فرا گرفته است.
ای نانک، خداوند خالق همه را می داند. ||4||12||
بسانت، مهل سوم، اک توکای:
من فقط یک کرم هستم که تو آفریده شده ای پروردگار.
اگر مرا برکت می دهی، من مانترای اولیه تو را می خوانم. ||1||
ای مادرم فضائل او را می خوانم و می اندیشم.
در حال تعمق در خداوند، به پای خداوند می افتم. ||1||مکث||
به لطف گورو، من به لطف ناام، نام خداوند معتاد شده ام.
چرا زندگی خود را با نفرت، انتقام و درگیری تلف کنید؟ ||2||
وقتی گورو فیض خود را عطا کرد، خودخواهی من ریشه کن شد،
و سپس، نام خداوند را با سهولت شهودی به دست آوردم. ||3||
والاترین و والاترین شغل، تفکر در کلام شباد است.
ناناک نام واقعی را می خواند. ||4||1||13||
بسانت، مهل سوم:
فصل بهار فرا رسیده است و همه گیاهان شکوفا شده اند.
این ذهن در ارتباط با گورو واقعی شکوفا می شود. ||1||
پس در پروردگار واقعی فکر کن، ای عقل احمق من.
فقط در این صورت است که آرامش پیدا خواهی کرد، ای ذهن من. ||1||مکث||
این ذهن شکوفا می شود و من در خلسه هستم.
من برکت یافته ام با میوه آمبروسیال نعم، نام پروردگار عالم. ||2||
همه صحبت می کنند و می گویند که خداوند یکتا و یگانه است.
با درک حکم فرمان او، پروردگار یکتا را می شناسیم. ||3||
ناناک می گوید، هیچ کس نمی تواند خداوند را با صحبت از طریق نفس توصیف کند.
تمام گفتار و بینش از جانب پروردگار و استاد ما است. ||4||2||14||
بسانت، مهل سوم:
همه اعصار را تو آفریده ای پروردگار.
با ملاقات با گورو واقعی، عقل فرد بیدار می شود. ||1||
ای پروردگار عزیز، لطفا مرا با خودت ترکیب کن.
اجازه دهید من در نام واقعی، از طریق کلمه شاباد گورو، ادغام شوم. ||1||مکث||
وقتی ذهن در بهار است، همه مردم جوان می شوند.
شکوفا شدن و شکوفایی به نام خداوند، آرامش حاصل می شود. ||2||
با تأمل در کلام شاباد گورو، برای همیشه در بهار است،
با نام خداوند در قلب ثبت شده است. ||3||
وقتی ذهن در فصل بهار است، بدن و ذهن جوان می شوند.
ای نانک، این تن درختی است که ثمره نام خداوند را می آورد. ||4||3||15||
بسانت، مهل سوم:
آنها تنها در فصل بهار هستند که تسبیحات با شکوه خداوند را می خوانند.
آنها از طریق سرنوشت کامل خود به پرستش خداوند می آیند. ||1||
بهار هم به این ذهن نمی رسد.
این ذهن در اثر دوگانگی و دو اندیشی سوخته است. ||1||مکث||
این ذهن درگیر امور دنیوی است و کارماهای بیشتری ایجاد می کند.
مسحور مایا، برای همیشه در رنج فریاد می زند. ||2||
این ذهن تنها زمانی آزاد می شود که با گورو واقعی ملاقات کند.
پس از آن ضرب و شتم رسول اکرم (ص) نمی شود. ||3||
این ذهن، زمانی که گورو آن را آزاد می کند، آزاد می شود.
ای ناناک، دلبستگی به مایا از طریق کلمه شاباد از بین می رود. ||4||4||16||
بسانت، مهل سوم:
بهار فرا رسیده است و همه گیاهان گل می دهند.
این موجودات و مخلوقات زمانی شکوفا می شوند که آگاهی خود را بر خداوند متمرکز کنند. ||1||