در جامعه قدیسان، گفتگوهای معنوی صورت می گیرد.
اشتباهات گناه آلود میلیون ها تجسم پاک می شود. ||2||
قدیسان مقدس به یاد، در خلسه مراقبه می کنند.
ذهن و بدن آنها در خلسه عالی غوطه ور است. ||3||
غلام نانک فدای آن هاست
کسانی که گنج پای خداوند را به دست آورده اند. ||4||95||164||
گاری، مهل پنجم:
تنها کاری را انجام دهید که به وسیله آن هیچ پلیدی و آلودگی به شما نچسبد.
بگذارید ذهنتان بیدار و آگاه بماند و کرتان ستایش خداوند را بخواند. ||1||مکث||
به یاد پروردگار یگانه تدبر کن; عاشق دوگانگی نباش
در انجمن مقدسین فقط نام را بخوانید. ||1||
کارمای اعمال نیک، دارما زندگی صالح، مناسک مذهبی، روزه و عبادت
- اینها را عمل کنید، اما غیر از خداوند متعال چیزی را نمی شناسید. ||2||
کارهای آنها به ثمر می رسد،
اگر عشقشان را به خدا بسپارند. ||3||
بینهایت ارزشمند این است که وایشنااو، آن پرستنده ویشنو،
ناناک می گوید که فساد را کنار گذاشته است. ||4||96||165||
گاری، مهل پنجم:
ای دیوانه، حتی وقتی زنده ای، تو را ترک می کنند.
وقتی کسی مرده چه فایده ای می توانند داشته باشند؟ ||1||
به یاد پروردگار عالم در ذهن و بدن خود مراقبه کنید - این سرنوشت از پیش تعیین شده شماست.
سم مایا اصلا فایده ای ندارد. ||1||مکث||
کسانی که این زهر فریب را خورده اند
- تشنگی آنها هرگز از بین نخواهد رفت. ||2||
اقیانوس جهانی خائن پر از درد وحشتناک است.
بدون نام خداوند، چگونه کسی می تواند از آنجا عبور کند؟ ||3||
با پیوستن به Saadh Sangat، شرکت مقدس، در اینجا و بعد از آن نجات خواهید یافت.
ای نانک، نام خداوند را بپرست و پرستش کن. ||4||97||166||
گاری، مهل پنجم:
امپراتور ریشو که فقرا را می زد،
توسط خداوند متعال در آتش سوخته است. ||1||
خالق عدالت واقعی را اجرا می کند.
او رحمت نجات بندگانش است. ||1||مکث||
در آغاز و در طول اعصار، جلال او آشکار است.
تهمت زن پس از ابتلا به تب مهلک درگذشت. ||2||
او کشته می شود و هیچ کس نمی تواند او را نجات دهد.
اینجا و آخرت آبرویش بد است. ||3||
خداوند بندگان خود را در آغوش خود در آغوش می گیرد.
ناناک به دنبال پناهگاه خداوند است، و در نعم تعمق می کند. ||4||98||167||
گاری، مهل پنجم:
دروغ بودن این یادداشت توسط خود خداوند ثابت شد.
گناهکار اکنون در ناامیدی رنج می برد. ||1||
کسانی که پروردگار من را تکیه گاه خود دارند
- مرگ حتی به آنها نزدیک نمی شود. ||1||مکث||
در دادگاه حق، آنها دروغ می گویند.
احمق های کور با دست خود به سر خود می زنند. ||2||
مرض مرتکب گناه می شود;
خدا خودش به عنوان قاضی نشسته است. ||3||
با اعمال خود، آنها را می بندند و می بندند.
تمام دارایی آنها همراه با زندگی آنها از بین رفته است. ||4||
ناناک به محراب بارگاه خداوند رفته است.
خالق من آبروی مرا حفظ کرده است. ||5||99||168||
گاری، مهل پنجم:
غبار پای موجودات حقیر به ذهنم شیرین است.
کارمای کامل، سرنوشت از پیش تعیین شده فانی است. ||1||مکث||