چرا در آن راه کج و زیگزاگ راه می روی؟
شما چیزی بیش از یک دسته استخوان نیستید که در پوست پیچیده شده و پر از کود است. چنین بوی گندیده ای می دهی! ||1||مکث||
شما در مورد پروردگار تعمق نمی کنید. چه شبهاتی شما را گیج و فریب داده است؟ مرگ از تو دور نیست!
با انجام تمام تلاش ها، موفق می شوید این بدن را حفظ کنید، اما فقط تا زمانی که زمانش تمام شود زنده می ماند. ||2||
با تلاش خود فرد هیچ کاری انجام نمی شود. فانی صرف چه کاری می تواند انجام دهد؟
وقتی خداوند را خشنود می کند، فانی با گورو واقعی ملاقات می کند و نام خداوند یگانه را می خواند. ||3||
تو در خانه ای از شن زندگی می کنی، اما هنوز بدنت را پف می کنی - ای احمق نادان!
کبیر می گوید، کسانی که پروردگار را یاد نمی کنند ممکن است بسیار باهوش باشند، اما همچنان غرق می شوند. ||4||4||
عمامه تو کج است و کج راه می روی. و اکنون شروع به جویدن برگ فوفل کرده اید.
تو اصلاً فایده ای برای دوست داشتن عبادت عبادی نداری. شما می گویید که در دادگاه تجارت دارید. ||1||
در غرور خودپسندانه خود، خداوند را فراموش کرده اید.
با خیره شدن به طلاهای خود و همسر بسیار زیبای خود، باور می کنید که آنها دائمی هستند. ||1||مکث||
شما غرق در طمع و باطل و فساد و تکبّر شدید. زندگیت داره میگذره
می گوید کبیر در آخرین لحظه مرگ می آید و تو را می گیرد ای احمق! ||2||5||
مرد فانی چند روز بر طبل می کوبد و بعد باید برود.
با این همه ثروت و پول نقد و گنج های مدفون، هنوز نمی تواند چیزی با خود ببرد. ||1||مکث||
زنش در آستانه نشسته گریه می کند و ناله می کند. مادرش او را تا دروازه بیرونی همراهی می کند.
همه مردم و اقوام با هم به کورهسوزی میروند، اما قو روح باید تنها به خانه برود. ||1||
آن بچه ها، آن ثروت، آن شهر و شهر - دیگر به دیدنشان نخواهد آمد.
کبیر می گوید چرا در پروردگار تعمق نمی کنی؟ زندگی شما بیهوده از بین می رود! ||2||6||
Raag Kaydaaraa، The Word Of Ravi Daas Jee:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
کسى که شش شعائر مذهبى را انجام مى دهد و از خانواده اى خوب است، ولى در قلبش ارادت به پروردگار ندارد،
کسی که قدر صحبت در مورد پای نیلوفر آبی خداوند را نمیداند، درست مانند یک رانده، یک منحوس است. ||1||
هوشیار باش، هوشیار باش، ای ضمیر ناخودآگاه من.
چرا به بعلمیک نگاه نمی کنی؟
از چنین جایگاه اجتماعی پایینی، چه مقام والایی کسب کرد! عبادت پروردگار متعالی است! ||1||مکث||
قاتل سگها که از همه پست تر بود، با محبت کریشنا در آغوش گرفت.
ببینید مردم بیچاره چگونه از او تعریف می کنند! ستایش او در سراسر سه جهان گسترده است. ||2||
عجمال، پینگولا، لودیا و فیل نزد خداوند رفتند.
حتی چنین موجودات بد اندیشی نیز رهایی یافتند. ای راوی داس، چرا تو نیز نباید نجات پیدا کنی؟ ||3||1||