اراده تو برای من بسیار شیرین به نظر می رسد. هر کاری انجام دهید برای من خوشایند است.
هر چه به من بدهی، به آن راضی هستم. من دنبال هیچ کس دیگری نخواهم رفت ||2||
می دانم که پروردگار و سرورم خدا همیشه با من است. من خاک پای همه مردها هستم.
اگر ساعد سنگات، گروه مقدس را بیابم، خدا را به دست خواهم آورد. ||3||
برای همیشه و همیشه، من فرزند تو هستم. تو خدای من، پادشاه منی.
نانک فرزند توست. شما مادر و پدر من هستید. لطفا نامت را به من بده، مثل شیر در دهانم. ||4||3||5||
تودی، مهل پنجم، خانه دوم، ذو پدهای:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
هديه نام تو را اي پروردگار و سرورم التماس مي كنم.
هیچ چیز دیگری در پایان با من همراه نخواهد شد. به لطف تو، خواهشمندم به من اجازه ده تا تسبیحات باشکوه تو را بخوانم. ||1||مکث||
قدرت، ثروت، لذتها و لذتهای گوناگون، همه مانند سایه درخت هستند.
او می دود، می دود، در جهات مختلف می دود، اما همه تعقیب او بی فایده است. ||1||
جز پروردگار عالم، هر چه بخواهد گذرا جلوه می کند.
نانک می گوید خاک پای اولیاء را التماس می کنم تا ذهنم به آرامش و آرامش بیاید. ||2||1||6||
تودی، مهل پنجم:
نعم، نام پروردگار عزیز، تکیه گاه ذهن من است.
این زندگی من است، نفس زندگی من، آرامش ذهن من است. برای من، این یک مقاله برای استفاده روزانه است. ||1||مکث||
نعم منزلت اجتماعی من است، نعم افتخار من است. نعم خانواده من است.
نعم همنشین من است. همیشه با من است نام خداوند رهایی من است. ||1||
درباره لذتهای نفسانی زیاد صحبت میشود، اما هیچکدام از آنها در نهایت با کسی همراه نمیشوند.
نعم عزیزترین دوست ناناک است. نام خداوند گنج من است. ||2||2||7||
تودی، مهل پنجم:
ستایش عالی خداوند را بخوانید و بیماری شما ریشه کن خواهد شد.
چهره شما درخشان و درخشان خواهد شد و ذهن شما بینظیر پاک خواهد شد. شما در اینجا و آخرت نجات خواهید یافت. ||1||مکث||
من پاهای گورو را می شوم و به او خدمت می کنم. من ذهنم را به عنوان یک پیشکش به او اختصاص می دهم.
خود بزرگ بینی، منفی نگری و خودخواهی را کنار بگذارید و آنچه را که اتفاق می افتد بپذیرید. ||1||
او به تنهایی خود را متعهد به خدمت مقدسانی می کند که چنین سرنوشتی بر پیشانی آنها حک شده است.
ناناک می گوید، غیر از پروردگار یگانه، هیچ قادر به عمل نیست. ||2||3||8||
تودی، مهل پنجم:
ای گورو واقعی، من به پناهگاه تو آمده ام.
آرامش و جلال نام خداوند را به من عطا فرما و نگرانی ام را برطرف کن. ||1||مکث||
من نمی توانم هیچ مکان دیگری از پناهگاه را ببینم. من خسته شده ام و به درگاه تو فرو ریختم.
لطفا حساب من را نادیده بگیرید. فقط در این صورت ممکن است نجات پیدا کنم. من بی ارزش هستم - لطفا مرا نجات دهید! ||1||
شما همیشه بخشنده و همیشه مهربان هستید. شما از همه حمایت می کنید.
برده ناناک راه مقدسین را دنبال می کند. خداوندا، این بار او را نجات بده. ||2||4||9||
تودی، مهل پنجم:
زبانم ستایش پروردگار جهان را می خواند، اقیانوس فضیلت.
آرامش، آرامش، متانت و لذت در ذهنم موج می زند و همه غم ها فرار می کنند. ||1||مکث||