پادشاه همهجانبه و مقتدر در هر قلب وجود دارد. از طریق گورو، و کلام شاباد گورو، من عاشقانه بر خداوند متمرکز شدهام.
ذهن و بدنم را تکه تکه می کنم، آنها را به استاد خود تقدیم می کنم. آموزه های گورو تردید و ترس من را از بین برده است. ||2||
در تاریکی، گورو چراغ حکمت گورو را روشن کرده است. من عاشقانه روی خداوند متمرکز شده ام.
تاریکی جهل از بین رفته و ذهن من بیدار شده است. در خانه وجود درونی ام، مقاله اصیل را یافته ام. ||3||
شکارچیان شرور، بدبینان بی ایمان، توسط رسول مرگ شکار می شوند.
آنها سر خود را به گورو واقعی نفروخته اند. آن بدبخت ها و بدبخت ها در تناسخ به آمدن و رفتن ادامه می دهند. ||4||
دعای مرا بشنو، ای خدا، پروردگار و سرور من: من برای حرم خداوند خدا التماس می کنم.
افتخار و احترام بنده ناناک گورو است. او سر خود را به گورو واقعی فروخته است. ||5||10||24||62||
گاری پوربی، مهل چهارم:
من خودپرست و متکبر هستم و عقلم نادان. با ملاقات با گورو، خودخواهی و خودپسندی من از بین رفته است.
بیماری خودپرستی از بین رفته است و من آرامش یافته ام. خوشا به حال گورو، پادشاه مقتدر. ||1||
من خداوند را از طریق آموزه های گورو یافته ام. ||1||مکث||
قلب من پر از عشق به پادشاه مقتدر است. گورو راه و راه یافتن او را به من نشان داده است.
روح و جسم من همه متعلق به گورو هستند. من جدا شدم و او مرا به آغوش خداوند برد. ||2||
در اعماق خودم، دوست دارم خداوند را ببینم. گورو به من الهام کرده است که او را در قلبم ببینم.
در ذهن من، آرامش و سعادت شهودی پدید آمده است. من خودم را به گورو فروخته ام. ||3||
من یک گناهکار هستم - من گناهان زیادی مرتکب شده ام. من یک دزد شرور و دزد هستم.
اکنون نانک به حرم خداوند آمده است. خداوندا عزت مرا حفظ کن، چنانکه اراده تو را پسندیده است. ||4||11||25||63||
گاری پوربی، مهل چهارم:
از طریق آموزههای گورو، موسیقی بیصدا طنینانداز میشود. از طریق آموزه های گورو، ذهن آواز می خواند.
با خوش شانسی، رؤیای مبارک دارشان گورو را دریافت کردم. خوشا به حال استادی که مرا به عشق خداوند سوق داده است. ||1||
گورموک عاشقانه بر خداوند متمرکز است. ||1||مکث||
پروردگار و استاد من گورو واقعی کامل است. ذهن من برای خدمت به گورو کار می کند.
من پاهای گورو را که موعظه خداوند را می خواند، ماساژ می دهم و می شوم. ||2||
تعالیم گورو در قلب من است. خداوند منبع شهد است. زبان من تسبیحات با شکوه خداوند را می خواند.
ذهن من در ذات خداوند غوطه ور و غرق شده است. با محبت خداوند، دیگر هرگز احساس گرسنگی نخواهم کرد. ||3||
مردم همه چیز را امتحان می کنند، اما بدون رحمت خداوند، نام او به دست نمی آید.
خداوند رحمت خود را بر بنده ناناک نازل کرده است. از طریق حکمت آموزه های گورو، او نام خداوند، نام خداوند را حفظ کرده است. ||4||12||26||64||
Raag Gauree Maajh، مهل چهارم:
ای جان من، چون گورمخ، این کار را بکن: نعم، نام خداوند را بخوان.
آن تعلیم را به مادرت بساز تا به تو بیاموزد که نام خداوند را در دهانت نگه داری.
بگذار رضایت پدرت باشد. گورو موجود اولیه است، فراتر از تولد یا تجسم.