در مرحله سوم زندگی، ثروت مایا را جمع آوری می کند.
و چون پیر شد، باید همه اینها را ترک کند; او با پشیمانی و توبه بیرون می رود. ||2||
پس از مدت زمان بسیار طولانی، شخص به این بدن گرانبهای انسانی دست می یابد که بدست آوردن آن بسیار دشوار است.
بدون نعم، نام خداوند، به خاک تبدیل می شود.
بدتر از جانور، دیو یا احمق،
کسی است که نمی فهمد چه کسی او را آفریده است. ||3||
گوش کن ای پروردگار خالق، پروردگار عالم، پروردگار جهان،
مهربان برای حلیم، همیشه مهربان
اگر انسان را رهایی بخشید، پیوندهای او گسسته می شود.
ای نانک، مردم جهان کورند. خواهش می کنم، پروردگارا، آنها را ببخش و آنها را با خودت متحد کن. ||4||12||23||
رامکلی، مهل پنجم:
با پیوستن عناصر به یکدیگر، ردای بدن مد می شود.
احمق نادان در آن غرق شده است.
او آن را گرامی می دارد و مدام از آن مراقبت می کند.
اما در آخرین لحظه، او باید برخیزد و برود. ||1||
بدون نعم، نام خداوند، همه چیز دروغ است، ای فانی.
کسانی که ارتعاش نمیکنند و در مورد پروردگار عالم تفکر نمیکنند، بلکه در عوض با چیزهای دیگر آغشته میشوند، - همه آن انسانها توسط مایا غارت میشوند. ||1||مکث||
غسل در حرم های زیارتی، پلیدی شسته نمی شود.
مناسک مذهبی همه فقط نمایش های خودپسندانه هستند.
با خشنود و مماشات مردم، هیچکس نجات نمی یابد.
بدون نعام، آنها گریان خواهند رفت. ||2||
بدون نام پروردگار، صفحه نمایش پاره نمی شود.
من همه شاسترها و سیمریت ها را مطالعه کرده ام.
او به تنهایی نعم را می خواند که خود خداوند الهام می کند که او را بخواند.
او همه ثمرات و پاداش ها را به دست می آورد و در آرامش ادغام می شود. ||3||
ای خداوند منجی، لطفا مرا نجات بده!
همه آرامش و آسایش در دستان توست خدایا.
هر چه مرا به آن بچسبانی، به آن دلبسته ام، ای مولای من.
ای نانک، پروردگار باطن دان و جست و جوگر دل هاست. ||4||13||24||
رامکلی، مهل پنجم:
هر کاری که او انجام می دهد من را خوشحال می کند.
در Saadh Sangat، شرکت مقدس، ذهن نادان تشویق می شود.
حالا اصلاً تزلزل نمی کند. پایدار و ثابت شده است.
با دریافت حقیقت، در پروردگار حقیقی ادغام می شود. ||1||
درد از بین رفته است و همه بیماری ها از بین رفته است.
من اراده خدا را در ذهنم پذیرفته ام و با شخص بزرگ، گورو معاشرت کرده ام. ||1||مکث||
همه پاک است؛ همه بی عیب و نقص است
هر چی هست خوبه
هر جا مرا نگه دارد، آنجا برای من رهایی است.
هر چه او مرا وادار به سرود خواندن، نام اوست. ||2||
آن شصت و هشت بقاع متبرکه زیارتی است که حضرت در آنجا پاهایشان را می گذارد.
و آن بهشت است که در آن نعم خوانده می شود.
همه سعادت زمانی می آید که شخص به رؤیای مبارک درشان خداوند دست یابد.
من پیوسته، پیوسته، ستایش های با شکوه خداوند را می خوانم. ||3||
خود خداوند در همه قلبها نفوذ دارد.
جلال پروردگار مهربان درخشان و آشکار است.
کرکره ها باز شده و تردیدها فرار کرده اند.
ناناک با گورو کامل ملاقات کرده است. ||4||14||25||
رامکلی، مهل پنجم:
میلیون ها مدیتیشن و ریاضت در او استوار است،
همراه با ثروت، خرد، قدرت های معجزه آسای معنوی و بینش معنوی فرشته ای.
او از نمایش ها و اشکال مختلف، لذت ها و لذیذها لذت می برد.
نعم، نام خداوند، در قلب گورموک ساکن است. ||1||
چنین است عظمت شکوهمند نام خداوند.
ارزش آن قابل توصیف نیست. ||1||مکث||
او به تنهایی شجاع، صبور و کاملاً عاقل است.