راگ گاری پوربی، مهل پنجم:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
با چه فضیلتی می توانم پروردگار زندگی را ملاقات کنم ای مادرم؟ ||1||مکث||
من هیچ زیبایی، درک و قدرتی ندارم. من غریبه ام، از دور. ||1||
من ثروتمند و جوان نیستم. من یک یتیم هستم - لطفا مرا با خودت متحد کن. ||2||
جست و جو و جست و جو، بی میل و رغبت شده ام. سرگردانم، در جستجوی رؤیای مبارک خدا درشان. ||3||
خداوند نسبت به حلیمان رحیم و مهربان است. ای نانک، در سعد سنگات، گروه مقدس، آتش آرزو خاموش شده است. ||4||1||118||
گاری، مهل پنجم:
اشتیاق عاشقانه برای دیدار معشوق در ذهن من به وجود آمده است.
پاهایش را لمس می کنم و دعای خود را به او می خوانم. فقط اگر این شانس را داشتم که با قدیس دیدار کنم. ||1||مکث||
ذهنم را به او می سپارم. من مال خود را در پیشگاه او قرار می دهم. من کاملاً از روش های خودخواهانه خود چشم پوشی می کنم.
هر که موعظه خداوند خدا را - شب و روز - به من بیاموزد، از او پیروی خواهم کرد. ||1||
وقتی بذر کارمای اعمال گذشته جوانه زد، خداوند را ملاقات کردم. او هم لذت بخش است و هم انصراف دهنده.
وقتی خداوند را ملاقات کردم تاریکی من از بین رفت. ای نانک، پس از خواب بی شمار تجسم، بیدار شدم. ||2||2||119||
گاری، مهل پنجم:
ای پرنده جان بیرون بیا و یاد پروردگار بال تو باشد.
قدیس مقدس را ملاقات کنید، به محراب او بروید و جواهر کامل خداوند را در قلب خود نگه دارید. ||1||مکث||
خرافات چاه است، عطش لذت گل و لای است و دلبستگی عاطفی حلقه است، پس دور گردنت محکم شود.
تنها کسی که می تواند این را قطع کند، گوروی جهان، پروردگار جهان است. پس به خودتان اجازه دهید در پای نیلوفر آبی او ساکن شوید. ||1||
ای پروردگار عالم رحمتت را نصیب کن، ای خدای حبیب من، سرور حلیم ها - دعای من را بشنو.
ای پروردگار و استاد ناناک دست مرا بگیر. جسم و روح من همه متعلق به توست. ||2||3||120||
گاری، مهل پنجم:
ذهن من مشتاق دیدن خداوند در مراقبه است.
شب و روز به او می اندیشم، امید و تشنه او هستم. آیا مقدسی هست که او را به من نزدیک کند؟ ||1||مکث||
من به بندگان بندگانش خدمت می کنم; به طرق مختلف از او خواهش می کنم.
با گذاشتن آنها بر ترازو، همه راحتی ها و لذت ها را سنجیده ام. بدون چشم انداز مبارک خداوند، همه آنها کاملاً ناکافی هستند. ||1||
به لطف مقدسین، من ستایش اقیانوس فضیلت را می خوانم. پس از تجسم های بی شمار، من آزاد شده ام.
ناناک با ملاقات پروردگار، آرامش و سعادت یافته است. زندگی او فدیه می شود و رفاه برای او طلوع می کند. ||2||4||121||
راگ گاری پوربی، مهل پنجم:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
چگونه می توانم استاد خود، پادشاه، پروردگار جهان را ملاقات کنم؟
آیا قدیس وجود دارد که بتواند چنین آرامش آسمانی را عطا کند و راه رسیدن به او را به من نشان دهد؟ ||1||مکث||