پاوری:
در اعماق بدن، قلعه خداوند و همه سرزمین ها و کشورها قرار دارد.
او خود در سماعدی اولیه و عمیق نشسته است. او خودش همه چیز را فرا گرفته است.
او خود جهان را آفرید و خودش در آن پنهان می ماند.
خدمت به گورو، خداوند شناخته می شود و حقیقت آشکار می شود.
او حق است، صادق ترین حق است. گورو این درک را منتقل کرده است. ||16||
سالوک، اول مهل:
شب فصل تابستان است و روز فصل زمستان است. میل جنسی و خشم دو مزرعه کاشته شده هستند.
حرص خاک را آماده می کند و بذر باطل کاشته می شود. دلبستگی و عشق کشاورز و مزدور است.
تفکر شخم است و فساد محصول محصول است. این همان چیزی است که انسان به دست می آورد و می خورد، طبق حکم فرمان پروردگار.
ای نانک، وقتی کسی را به حسابش بخوانند عقیم و نازا می شود. ||1||
مهل اول:
ترس از خدا را مزرعه و آب را پاکیزه و گاوها و گاو نر را حق و قناعت قرار ده.
فروتنی گاوآهن، هوشیاری شخم زن، یادآوری آماده سازی خاک، و اتحاد با خداوند زمان کاشت.
نام خداوند بذر و فیض آمرزنده او محصول باشد. این کار را انجام دهید، تمام دنیا دروغین به نظر می رسد.
اى نانك، اگر نظر رحمت خود را عنايت فرمايد، تمام فراق تو تمام مى شود. ||2||
پاوری:
منموک خودخواه در تاریکی دلبستگی عاطفی گرفتار شده است. در عشق دوگانگی صحبت می کند.
عشق به دوگانگی برای همیشه درد می آورد. او بی انتها آب را به هم می زند.
گورمخ در نعم، نام خداوند تعمق می کند. او به هم می خورد و جوهر واقعیت را به دست می آورد.
نور الهی قلب او را در اعماق درون روشن می کند. او خداوند را می طلبد و او را به دست می آورد.
او خود دچار تردید می شود. هیچ کس نمی تواند در این مورد نظر دهد ||17||
سالوک، مهل دوم:
ای نانک، مضطرب نباش. خداوند از شما مراقبت خواهد کرد.
مخلوقات را در آب آفرید و آنها را تغذیه می کند.
هیچ فروشگاهی در آنجا باز نیست و کسی در آنجا کشاورزی نمی کند.
هیچ تجارتی در آنجا انجام نمی شود و هیچ کس خرید و فروش نمی کند.
حیوانات حیوانات دیگر را می خورند. این چیزی است که خداوند به عنوان غذا به آنها داده است.
آنها را در اقیانوس ها آفرید و به آنها نیز روزی می دهد.
ای نانک، مضطرب نباش. خداوند از شما مراقبت خواهد کرد. ||1||
مهل اول:
ای نانک این جان ماهی است و مرگ ماهیگیر گرسنه.
مرد نابینا حتی به این فکر هم نمی کند. و ناگهان توری ریخته می شود.
ای نانک، هوشیاری او ناخودآگاه است و در بند اضطراب می رود.
اما اگر خداوند نظر لطف خود را عطا کند، آنگاه روح را با خود متحد می کند. ||2||
پاوری:
آنها صادقند، تا ابد صادقند، که در ذات والای خداوند می نوشند.
خداوند واقعی در ذهن گورمخ می ماند. او معامله واقعی را انجام می دهد.
همه چیز در خانه خود درون است. فقط افراد بسیار خوش شانس آن را به دست می آورند.
گرسنگی درون غلبه می کند و غلبه می کند و ستایش های با شکوه خداوند را می خواند.
او خود در اتحادش متحد می شود. او خود به آنها برکت می دهد و درک می کنند. ||18||
سالوک، اول مهل:
پنبه خرد شده، بافته شده و ریسیده می شود.
پارچه پهن شده، شسته شده و سفید شده است.
خیاط آن را با قیچی بریده و با نخش می دوزد.
بدین ترتیب، عزت پاره پاره و پاره پاره شده، به ستایش خداوند، ای نانک، دوباره دوخته می شود و زندگی واقعی را می گذراند.
که پوشیده می شود، پارچه پاره می شود. با نخ و سوزن دوباره دوخته می شود.
یک ماه یا حتی یک هفته دوام نمی آورد. به سختی یک ساعت یا حتی یک لحظه دوام می آورد.