من نمی توانم دیگری را بالاتر از پروردگار واقعی ببینم. خداوند واقعی ارزیابی را انجام می دهد. ||8||
در این مرتع سرسبز، فانی تنها چند روز می ماند.
او در تاریکی مطلق بازی می کند و شادی می کند.
شعبده بازها نمایش خود را به نمایش گذاشته اند و مانند مردمی که در خواب غر می زنند، رفته اند. ||9||
تنها آنها در عرش خداوند دارای عظمت شکوهمندی هستند،
که خداوند بی باک را در ذهن خود جای می دهند و عاشقانه بر او متمرکز می شوند.
در کهکشانها و منظومههای شمسی، مناطق پایین، قلمروهای آسمانی و سه جهان، خداوند در خلأ اولیه جذب عمیق است. ||10||
روستا درست است و تاج و تخت درست است
از آن گورمخ هایی که با پروردگار واقعی ملاقات می کنند و آرامش می یابند.
در حقیقت، که بر تخت حقیقی نشسته اند، عظمت شکوهمندی به آنها داده شده است. خودخواهی آنها همراه با محاسبه حساب آنها ریشه کن می شود. ||11||
با محاسبه حسابش، روح مضطرب می شود.
چگونه می توان آرامش را از طریق دوگانگی و سه گانا - سه کیفیت پیدا کرد؟
خداوند یگانه بی آلایش و بی شکل، بخشنده بزرگ است. از طریق گورو کامل، افتخار به دست می آید. ||12||
در هر عصری، بسیار نادر کسانی هستند که به عنوان گورمخ، پروردگار را درک کنند.
ذهن آنها آغشته به پروردگار حقیقی و فراگیر است.
در جستجوی پناهگاه او، آرامش می یابند و ذهن و بدنشان آلوده به پلیدی نیست. ||13||
زبان آنها آغشته به پروردگار حقیقی، منبع شهد است.
با یهوه خدا می مانند، هیچ ترس و تردیدی ندارند.
با شنیدن کلام بنی گورو، گوش هایشان سیر می شود و نورشان در نور می آمیزد. ||14||
با احتیاط، با احتیاط، پاهایم را روی زمین می گذارم.
هر جا بروم پناهگاه تو را می بینم.
چه درد و چه لذتی به من بدهی، تو برای ذهن من خوشایند هستی. من با تو هماهنگم ||15||
هیچ کس در آخرین لحظه همراه یا یاور کسی نیست.
به عنوان گورمخ، تو را می شناسم و تو را می ستایم.
ای نانک، آغشته به نعم، من جدا شده ام. در خانه خودم در اعماق درون، در خلاء اولیه مراقبه عمیق غرق شده ام. ||16||3||
معرو، اول مهل:
از همان آغاز زمان و در طول اعصار بی نهایت و غیر قابل مقایسه هستی.
شما پروردگار و استاد اولیه و بی آلایش من هستید.
من در راه یوگا، راه اتحاد با پروردگار واقعی فکر می کنم. من واقعاً در خلاء اولیه مراقبه عمیق غرق شده ام. ||1||
برای بسیاری از اعصار، فقط تاریکی زمین وجود داشت.
خداوند خالق در خلأ اولیه جذب شد.
نام حقیقی، عظمت شکوهمند حقیقت، و جلال تاج و تخت حقیقی او وجود داشت. ||2||
در عصر طلایی حقیقت، حقیقت و رضایت بدن ها را پر می کرد.
حقیقت فراگیر بود، حقیقت، عمیق، عمیق و غیرقابل درک.
خداوند واقعی انسانها را بر سنگ محک حقیقت ارزیابی می کند و فرمان واقعی خود را صادر می کند. ||3||
گورو واقعی کامل واقعی و راضی است.
او به تنهایی یک قهرمان معنوی است که به کلام شاباد گورو اعتقاد دارد.
او به تنهایی یک کرسی واقعی در دادگاه حقیقی خداوند به دست می آورد که تسلیم فرمان فرمانده می شود. ||4||
در عصر طلایی حقیقت، همه حقیقت را می گفتند.
حقیقت فراگیر بود - خداوند حقیقت بود.
با حقیقت در ذهن و دهان، فانی از شک و ترس رهایی یافتند. حقیقت دوست گورمخها بود. ||5||
در عصر نقرهای ترایتا یوگا، یک قدرت دارما از بین رفت.
سه فوت باقی مانده است. از طریق دوگانگی، یکی قطع شد.
کسانی که گورموک بودند راست می گفتند، در حالی که منمخ های خودخواه بیهوده هدر می رفتند. ||6||
منمخ هرگز در بارگاه پروردگار موفق نمی شود.
بدون کلام شاباد، چگونه می توان از درون راضی بود؟
در اسارت می آیند و در اسارت می روند; آنها چیزی نمی فهمند و نمی فهمند. ||7||
در عصر برنجی دواپور یوگا، شفقت به نصف کاهش یافت.