من راضی و سیرم به رؤیت مبارک درشان خدا خیره شدم. من شهد آمبروسیال غذای متعالی پروردگار را می خورم.
ناناک پناهگاه پاهای تو را می جوید، ای خدا. در رحمت خود، او را با جامعه اولیای الهی متحد کنید. ||2||4||84||
بلااول، مهل پنجم:
او خود بنده حقیر خود را نجات داده است.
پروردگار، حر، حر، به رحمت خود، مرا به نام خود برکت داده و همه دردها و مصائب من برطرف شده است. ||1||مکث||
ای بندگان حقیر پروردگار، تسبیحات با شکوه پروردگار عالم را بخوانید. جواهرات، آوازهای خداوند را با زبان خود بخوان.
آرزوهای میلیون ها تجسم برطرف خواهد شد و روح شما با ذات شیرین و متعالی پروردگار راضی خواهد شد. ||1||
من حرم پاهای خداوند را گرفته ام. او آرامش بخش است. از طریق کلام آموزه های گورو، من مدیتیشن می کنم و سرود خداوند را می خوانم.
نانک می گوید: من از اقیانوس جهانی عبور کرده ام و شک و ترس من از طریق عظمت با شکوه پروردگار و استاد ما برطرف شده است. ||2||5||85||
بلااول، مهل پنجم:
از طریق گورو، خداوند خالق تب را تحت کنترل درآورده است.
من فدای گوروی واقعی خود هستم که آبروی تمام جهان را نجات داده است. ||1||مکث||
با گذاشتن دست بر پیشانی کودک، او را نجات داد.
خداوند جوهر عالی و متعالی نعم آمبروسیال را به من عطا فرمود. ||1||
پروردگار مهربان آبروی بنده خود را حفظ می کند.
گورو ناناک صحبت می کند - در دادگاه خداوند تأیید شده است. ||2||6||86||
راگ بیلاوال، مهل پنجم، چاو پادهای و ده پادهی، خانه هفتم:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
شاباد، کلام گوروی راستین، نور چراغ است.
تاریکی را از بدنه عمارت می زداید و اتاق زیبای جواهرات را می گشاید. ||1||مکث||
وقتی به داخل نگاه کردم متعجب و متحیر شدم. حتی نمی توانم شکوه و عظمت آن را توصیف کنم.
من از آن مست و شیفته آن هستم و در آن غرق شده ام. ||1||
هیچ گرفتاری و دام دنیوی نمی تواند مرا به دام بیندازد و هیچ اثری از غرور خودپسندانه باقی نمانده است.
تو برترین بلندی ها هستی و هیچ پرده ای ما را از هم جدا نمی کند. من مال تو هستم و تو مال من. ||2||
خداوند آفریدگار یگانه وسعت جهان واحد را آفرید. پروردگار یگانه نامحدود و نامحدود است.
خداوند یگانه جهان واحد را فرا گرفته است. خداوند یگانه کاملاً در همه جا نفوذ کرده است. خداوند یگانه تکیه گاه نفس حیات است. ||3||
او پاک ترین پاکان، پاک ترین پاکان، پاکیزه ترین، پاکیزه ترین است.
او پایان و محدودیتی ندارد; او برای همیشه نامحدود است. نانک می گوید، او بالاترین بلندترین هاست. ||4||1||87||
بلااول، مهل پنجم:
بدون پروردگار هیچ چیز فایده ای ندارد.
شما کاملاً به آن Enticer Maya وابسته هستید. او شما را فریب می دهد ||1||مکث||
باید طلا، زن و تخت زیبای خود را پشت سر بگذاری. شما باید در یک لحظه حرکت کنید
گرفتار طعمه های لذت های جنسی شده اید و داروهای سمی می خورید. ||1||
کاخی از کاه ساختی و آراستی و زیر آن آتشی افروختی.
ای احمق سرسخت که در چنین قلعه ای پف کرده نشسته ای، فکر می کنی چه سودی خواهی داشت؟ ||2||
پنج دزد بالای سرت می ایستند و تو را می گیرند. با چنگ زدن به موهایت، تو را می برند.