سالوک، اول مهل:
ای نانک جان تن یک ارابه و یک ارابه دارد.
در سنین بعد، آنها تغییر می کنند. عقلای معنوی این را می فهمند.
در عصر طلایی سات یوگا، رضایت ارابه و عدالت ارابه سوار بود.
در عصر نقرهای ترایتا یوگا، تجرد ارابه و قدرت ارابهران بود.
در عصر برنجی دواپار یوگا، توبه ارابه و حقیقت ارابه سوار بود.
در عصر آهن کالی یوگا، آتش ارابه است و دروغ ارابه سوار. ||1||
مهل اول:
ساما ودا می گوید که خداوند استاد جامه سفید پوشیده است. در عصر حقیقت،
همه حقیقت را خواستند، در حقیقت ماندند و در حقیقت ادغام شدند.
ریگ ودا می گوید که خداوند در همه جا نفوذ و نفوذ دارد.
در میان خدایان، نام خداوند متعال از همه است.
با ذکر نام، گناهان از بین می روند.
ای نانک پس رستگاری به دست می آید.
در جوجار ودا، کان کریشنا از قبیله یاادوا چاندراوالی را به زور اغوا کرد.
او درخت الیزیا را برای خدمتکار شیر خود آورد و در بریندابان عیاشی کرد.
در عصر تاریک کالی یوگا، آتاروا ودا برجسته شد. الله نام خدا شد.
مردان شروع به پوشیدن لباس و لباس آبی کردند. ترکها و پاتهاان قدرت را به دست گرفتند.
چهار ودا هر کدام ادعا می کنند که درست هستند.
با خواندن و مطالعه آنها، چهار آموزه پیدا می شود.
با عبادت عاشقانه و فروتنی،
ای نانک، رستگاری حاصل شد. ||2||
پاوری:
من قربانی گورو واقعی هستم. در دیدار با او آمده ام تا استاد خداوند را گرامی بدارم.
او به من آموخته و مرهم شفای حکمت معنوی را به من داده است و با این چشمان جهان را می نگرم.
سوداگرانی که پروردگار و مولای خود را رها می کنند و به دیگری دل می بندند غرق می شوند.
گورو واقعی قایق است، اما تعداد کمی از کسانی هستند که این را درک می کنند.
با اعطای فیض خود، آنها را به عرض می رساند. ||13||
سالوک، اول مهل:
درخت سیممال مستقیم مثل فلش است. بسیار بلند و ضخیم است.
اما پرندگانی که امیدوارانه از آن دیدن می کنند، ناامید می روند.
میوه هایش بی مزه، گل هایش تهوع آور و برگ هایش بی فایده است.
حلاوت و فروتنی، ای نانک، عصاره فضیلت و نیکی است.
هرکس به خود تعظیم می کند; هیچ کس به دیگری تعظیم نمی کند
وقتی چیزی را روی ترازو قرار می دهند و وزن می کنند طرفی که پایین می آید سنگین تر می شود.
گناهکار مانند شکارچی آهو دو برابر تعظیم می کند.
اما با تعظیم سر، در حالی که دل نجس است، چه می توان به دست آورد؟ ||1||
مهل اول:
شما کتابهایتان را می خوانید و نمازتان را می خوانید و سپس وارد بحث می شوید.
شما سنگ را می پرستید و مانند لک لک می نشینید و وانمود می کنید که در سماعده هستید.
با دهان خود دروغ می گویید و خود را به تزئینات گرانبها می آرایید.
شما سه خط گایاتری را سه بار در روز بخوانید.
دور گردنت تسبیح است و بر پیشانیت علامت مقدسی است.
بر سر تو عمامه ای است و دو پارچه کمر می پوشی.
اگر ذات خدا را می دانستی،
می دانید که همه این باورها و آیین ها بیهوده است.
ناناک می گوید، با ایمان عمیق مراقبه کن.
بدون استاد واقعی، هیچ کس راه را پیدا نمی کند. ||2||
پاوری:
با رها کردن دنیای زیبایی و لباس زیبا، باید رفت.
ثواب کارهای خوب و بد خود را می گیرد.
هر فرمانی را که بخواهد صادر کند، اما باید به راه باریک آخرت برود.