تو آنها را نمی بینی ای احمق کور و نادان. سرمست از نفس، فقط به خواب ادامه می دهی. ||3||
تور پهن شده و طعمه پراکنده شده است. مثل یک پرنده در دام افتاده ای
می گوید نانک، پیوندهای من شکسته شده است. من در مورد گورو واقعی، موجود اولیه مدیتیشن می کنم. ||4||2||88||
بلااول، مهل پنجم:
نام خداوند، حر، حر، نامحدود و بی ارزش است.
معشوق نفس زندگی من و تکیه گاه ذهن من است. من آن را به یاد دارم، همانطور که جویدن برگ فوفل برگ فوفل را به یاد می آورد. ||1||مکث||
من با پیروی از آموزه های گورو در سعادت آسمانی غرق شده ام. لباس بدن من با عشق خداوند آغشته شده است.
من با خوش شانسی با معشوقم روبرو می شوم. پروردگار شوهر من هرگز تزلزل نمی کند. ||1||
من به هیچ تصویر، عود، عطر، یا چراغ نیاز ندارم. از طریق و از طریق، او با من، زندگی و اندام شکوفا می شود.
ناناک می گوید، پروردگار شوهرم، عروس روحش را به وجد آورده و از آن لذت برده است. تخت من بسیار زیبا و عالی شده است. ||2||3||89||
بلااول، مهل پنجم:
با ذکر نام پروردگار عالم، گوبیند، گوبیند، گوبیند، شبیه او می شویم.
از زمانی که با مقدسین دلسوز ملاقات کردم، بداندیشی من به دور رانده شد. ||1||مکث||
پروردگار کامل به طور کامل همه جا را فرا گرفته است. او خونسرد و آرام، صلح طلب و دلسوز است.
میل جنسی، خشم و امیال خودپسندی همه از بدن من حذف شده اند. ||1||
حقیقت، رضایت، شفقت، ایمان و خلوص درمیک - اینها را از تعالیم قدیسان دریافت کرده ام.
ناناک می گوید، کسی که این را در ذهن خود درک می کند، به درک کامل می رسد. ||2||4||90||
بلااول، مهل پنجم:
من چی هستم؟ فقط یک موجود زنده فقیر من حتی نمی توانم یکی از موهای تو را توصیف کنم، پروردگارا.
حتی برهما، شیوا، سیداها و حکیمان ساکت، وضعیت تو را نمی شناسند، ای پروردگار و استاد بی نهایت. ||1||
چه بگویم؟ من نمی توانم چیزی بگویم.
به هر کجا که نگاه می کنم، خداوند را در حال نفوذ می بینم. ||1||مکث||
و در آنجا که وحشتناک ترین شکنجه ها از سوی رسول اکرم (ص) به گوش می رسد، خدای من تنها یاور و تکیه گاه من تویی.
من پناهگاه او را جستوجو کردم و پای نیلوفر آبی خداوند را چنگ زدم. خدا به گورو ناناک کمک کرده است تا این درک را درک کند. ||2||5||91||
بلااول، مهل پنجم:
ای خالق دست نیافتنی، زیبا، زوال ناپذیر، پاک کننده گناهکاران، بگذار حتی برای یک لحظه در تو تأمل کنم.
ای پروردگار شگفت انگیز، شنیده ام که تو با ملاقات با مقدسین، و تمرکز ذهن بر پاهای آنها، پاهای مقدس آنها، یافت می شوی. ||1||
از چه راهی و با چه رشته ای به دست می آید؟
به من بگو ای مرد خوب با چه وسیله ای می توانیم در او تدبر کنیم؟ ||1||مکث||
اگر انسانی به انسان دیگری خدمت می کند، کسی که به او خدمت می شود در کنار او می ایستد.
ناناک پناهگاه و پناه تو را می طلبد، ای پروردگار، اقیانوس صلح. او حمایت نام تو را به تنهایی می گیرد. ||2||6||92||
بلااول، مهل پنجم:
من به دنبال حرم اولیا هستم و به مقدسات خدمت می کنم.
من از تمام دغدغه های دنیوی، پیوندها، گرفتاری ها و سایر امور خلاص شده ام. ||1||مکث||
من از طریق نام خداوند، صلح، آرامش و سعادت بزرگ را از گورو به دست آورده ام.