کسانی که از جلال عرش خداوند برخوردارند - آن گورمخ ها به عنوان عالی شناخته می شوند.
با دست زدن به سنگ فیلسوف، خودشان سنگ فیلسوف می شوند. آنها یاران خداوند، گورو می شوند. ||4||4||12||
بسانت، مهل سوم، خانه اول، دو-توکای:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
در طول ماه ها و فصول، خداوند همیشه در شکوفه است.
او همه موجودات و موجودات را جوان می کند.
چه بگویم؟ من فقط یک کرم هستم.
هیچ کس آغاز یا پایان تو را نیافته است، پروردگارا. ||1||
آنها که به تو خدمت می کنند، پروردگارا،
به دست آوردن بزرگترین آرامش؛ روح آنها بسیار الهی است. ||1||مکث||
اگر خداوند مهربان است، فانی مجاز است به او خدمت کند.
به لطف گورو، او در حالی که هنوز زنده است مرده باقی می ماند.
شب و روز، او نام واقعی را سر می دهد.
به این ترتیب او از اقیانوس جهانی خائنانه عبور می کند. ||2||
خالق هم زهر و هم شهد را آفرید.
او این دو میوه را به گیاه جهان متصل کرد.
خالق خود فاعل و عامل همه است.
او همه را هر طور که بخواهد تغذیه می کند. ||3||
ای نانک، وقتی او به لطف خود نگاه می کند،
او خود نعم آمبروسیال خود را عطا می کند.
بدین ترتیب میل به گناه و فساد پایان می یابد.
خداوند خود اراده خود را اجرا می کند. ||4||1||
بسانت، مهل سوم:
کسانی که با نام پروردگار واقعی هماهنگ می شوند خوشحال و سربلند هستند.
بر من رحم کن ای خدای مهربان با حلیمان.
بدون او من اصلاً دیگری ندارم.
همانطور که اراده او را می پسندد، او مرا نگه می دارد. ||1||
گورو، خداوند، برای ذهن من خشنود است.
من حتی نمی توانم بدون رؤیت مبارک دارشان زنده بمانم. اما من به راحتی با گورو متحد خواهم شد، اگر او مرا در اتحادیه خود متحد کند. ||1||مکث||
ذهن حریص فریفته طمع می شود.
با فراموشی پروردگار، در نهایت پشیمان و پشیمان می شود.
آنهایی که از هم جدا شده اند، وقتی الهام گرفته می شوند تا به گورو خدمت کنند، دوباره متحد می شوند.
آنها با نام خداوند متبرک هستند - سرنوشتی که بر پیشانی آنها نوشته شده است. ||2||
این بدن از هوا و آب ساخته شده است.
بدن به بیماری وحشتناک دردناک خودپرستی مبتلا شده است.
گورمخ دارو دارد: ستایش های باشکوه نام خداوند را می خواند.
با اعطای فیض خود، گورو بیماری را درمان کرده است. ||3||
چهار شر چهار نهر آتشی هستند که در بدن جریان دارند.
در آرزو می سوزد و در خودخواهی می سوزد.
کسانی که گورو از آنها محافظت و نجات می دهد بسیار خوش شانس هستند.
بنده نانک نام آمبروسیال خداوند را در دل خود جای داده است. ||4||2||
بسانت، مهل سوم:
کسی که خداوند را خدمت می کند شخص خداوند است.
او در آرامش شهودی ساکن است و هرگز در غم و اندوه رنج نمی برد.
منمخ های خودخواه مرده اند. خداوند در ذهن آنها نیست.
آنها بارها و بارها می میرند و می میرند و تناسخ می یابند تا یک بار دیگر بمیرند. ||1||
تنها آنها زنده هستند که ذهنشان از خداوند پر شده است.
آنها در مورد پروردگار واقعی می اندیشند و در پروردگار واقعی غرق می شوند. ||1||مکث||
کسانی که خداوند را خدمت نمی کنند از خداوند دور هستند.
در سرزمین های بیگانه پرسه می زنند، با خاک بر سرشان.
خداوند خود بندگان حقیر خود را به خدمت به او سفارش می کند.
آنها برای همیشه در آرامش زندگی می کنند و هیچ طمعی ندارند. ||2||