ابلهان با خودنمایی عبادت می کنند;
آنها می رقصند و می رقصند و به اطراف می پرند، اما فقط از درد وحشتناکی رنج می برند.
با رقص و پریدن، عبادت عبادی انجام نمی شود.
اما کسی که در کلام شاباد بمیرد، عبادت می شود. ||3||
خداوند عاشق بندگان خود است. او آنها را به انجام عبادت عبادی برمی انگیزد.
عبادت واقعی عبارت است از حذف خودخواهی و خودپسندی از درون.
خدای واقعی من همه راه ها و ابزارها را می داند.
ای نانک، کسانی را که نعم را می شناسند می بخشد. ||4||4||24||
گاری گوارایری، مهل سوم:
وقتی کسی ذهن خود را می کشد و تحت سلطه خود قرار می دهد، طبیعت سرگردان او نیز رام می شود.
بدون چنین مرگی چگونه می توان خداوند را یافت؟
فقط عده کمی داروی کشتن ذهن را می شناسند.
کسی که عقلش در کلام شباد بمیرد، او را درک می کند. ||1||
به کسانی که می بخشد عظمت می بخشد.
به لطف گورو، خداوند در ذهن ساکن می شود. ||1||مکث||
گورمخ ها اعمال نیک انجام می دهند.
بنابراین او این ذهن را درک می کند.
ذهن مانند فیل است که مست از شراب است.
گورو میله ای است که آن را کنترل می کند و راه را به آن نشان می دهد. ||2||
ذهن غیر قابل کنترل است. چه نادر هستند کسانی که آن را تسخیر می کنند.
کسانی که غیر منقول را جابجا می کنند پاک می شوند.
گورمخ ها این ذهن را آراسته و زیبا می کنند.
آنها خودپرستی و فساد را از درون ریشه کن می کنند. ||3||
کسانی که با تقدیر از پیش تعیین شده، در اتحادیه خداوند متحد شده اند،
دیگر هرگز از او جدا نمی شوند. آنها در شاباد جذب می شوند.
او خودش قدرت متعالی خود را می داند.
ای نانک، گورموک به نعم، نام خداوند پی می برد. ||4||5||25||
گاری گوارایری، مهل سوم:
تمام دنیا از خودپرستی دیوانه شده است.
در عشق به دوگانگی، در فریب شک و تردید سرگردان است.
ذهن با اضطراب شدید پریشان می شود. هیچ کس خود را نمی شناسد
مشغول به کار خودشان هستند، شبها و روزهاشان می گذرد. ||1||
ای خواهران و برادران سرنوشت ساز من در قلب خود در مورد پروردگار تفکر کنید.
زبان گورمخ ذات والای خداوند را می چشند. ||1||مکث||
گورمخها خداوند را در دل خود می شناسند.
آنها به خداوند، زندگی جهان خدمت می کنند. آنها در چهار عصر مشهور هستند.
آنها خودپرستی را تسخیر می کنند و کلام شاباد گورو را درک می کنند.
خداوند معمار سرنوشت رحمت خود را بر آنان نازل می کند. ||2||
درست است کسانی که در کلمه شاباد گورو ادغام می شوند.
آنها ذهن سرگردان خود را مهار می کنند و آن را ثابت نگه می دارند.
نعم، نام خداوند، نه گنج است. از گورو به دست می آید.
به لطف خداوند، خداوند در ذهن ساکن می شود. ||3||
با خواندن نام خداوند، رام، رام، بدن آرام و آرام می شود.
او در اعماق درون ساکن است - درد مرگ او را لمس نمی کند.
او خود پروردگار و سرور ماست. او مشاور خودش است.
ای ناناک، برای همیشه خداوند را بندگی کن. او گنجینه فضیلت باشکوه است. ||4||6||26||
گاری گوارایری، مهل سوم:
چرا او را که روح و نفس حیات از آن اوست فراموش کنیم؟
چرا او را که فراگیر است فراموش کنیم؟
خدمت به او، در بارگاه خداوند محترم و پذیرفته می شود. ||1||
من فدای نام خداوند هستم.
اگر بخواهم تو را در همان لحظه فراموش کنم، خواهم مرد. ||1||مکث||
کسانی را که خود گمراه کردی، تو را فراموش کنند.