او به گورو واقعی کامل خدمت می کند و گرسنگی و خود بزرگ بینی او از بین می رود.
گرسنگی گورسیخ به کلی از بین رفته است. در واقع، بسیاری دیگر از طریق آنها راضی هستند.
بنده نانک بذر نیکویی پروردگار را کاشته است. این نیکی خداوند هرگز تمام نمی شود. ||3||
ذهن گورسیخ ها شاد می شود، زیرا گورو واقعی من را دیده اند، ای پروردگار پادشاه.
اگر کسی داستان اسم رب را برایشان بخواند، در ذهن آن گورسیخ ها بسیار شیرین می آید.
گورسیخ ها در بارگاه خداوند ردای افتخار پوشیده اند. گورو واقعی من از آنها بسیار راضی است.
بنده ناناک خداوند، حر، هار شده است. خداوند، حر، حر، در ذهن او ساکن است. ||4||12||19||
آسا، مهل چهارم:
کسانی که با گورو واقعی من ملاقات می کنند - او نام خداوند، پادشاه خداوند را در درون آنها کاشته است.
کسانی که در نام خداوند تعمق می کنند تمام امیال و گرسنگی آنها برطرف می شود.
کسانی که در نام پروردگار، حر، حر، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می اندیشند، حتی نمی توانند به آنها نزدیک شوند.
پروردگارا، رحمت خود را بر بنده ناناک ببار تا او همیشه نام خداوند را بخواند. از طریق نام خداوند، او نجات می یابد. ||1||
ای پروردگار پادشاه، کسانی که به عنوان گورمخ در نعم تعمق می کنند، در مسیر خود با هیچ مانعی مواجه نمی شوند.
کسانی که مورد رضایت گوروی واقعی هستند، توسط همه پرستش می شوند.
کسانی که به گورو واقعی محبوب خود خدمت می کنند، آرامش ابدی به دست می آورند.
کسانی که گورو واقعی را ملاقات می کنند، ای ناناک - خداوند خود آنها را ملاقات می کند. ||2||
آن گورمخ ها که از عشق او پر شده اند، خداوند را به عنوان فیض نجات دهنده خود دارند، ای پروردگار پادشاه.
چگونه کسی می تواند به آنها تهمت بزند؟ نام خداوند نزد آنها عزیز است.
کسانی که ذهنشان با خداوند هماهنگ است - همه دشمنانشان بیهوده به آنها حمله می کنند.
بنده ناناک در نعم، نام خداوند، خداوند محافظ، تأمل می کند. ||3||
در هر عصر، او فدائیان خود را می آفریند و آبروی آنها را حفظ می کند، ای پروردگار پادشاه.
خداوند هارناخاش شریر را کشت و پراهلاد را نجات داد.
او به خودخواهان و تهمت گران پشت کرد و روی خود را به نعم دایو نشان داد.
بنده ناناک چنان به خداوند خدمت کرده است که در پایان او را نجات خواهد داد. ||4||13||20||
آسا، مهل چهارم، چانت، خانه پنجم:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
ای عزیز دل غریبه عزیزم لطفا بیا خونه!
ای محبوب عزیزم با خداوند گورو ملاقات کن و او در خانه خودت ساکن خواهد شد.
از عشق او لذت ببر، ای محبوب عزیزم، همانطور که خداوند رحمت خود را عطا می کند.
همانطور که گورو ناناک راضی است، ای محبوب من، ما با خداوند متحد هستیم. ||1||
ای محبوب من در دل خود طعم عشق الهی را نچشیده ام.
آرزوهای ذهن سیراب نمی شود، ای محبوب من، اما من همچنان امید دارم.
جوانی می گذرد ای محبوب من و مرگ نفس زندگی را می رباید.
عروس نیکوکار به بخت و اقبال سرنوشت خود پی برد ای محبوب من; ای نانک، او خداوند را در دل خود جای می دهد. ||2||