سارنگ، مهل پنجم:
خداوند، حر، حر، زندگی مقدسین فروتن است.
آنها به جای لذت بردن از لذت های فاسد، در جوهر آمبروسیال نام خداوند، اقیانوس صلح می نوشند. ||1||مکث||
آنها ثروت گران بهای نام خداوند را جمع آوری می کنند و آن را در تار و پود ذهن و بدن خود می بافند.
آغشته به عشق خداوند، ذهن آنها به رنگ زرشکی عمیق عشق عبادی رنگ می شود. سرمست از ذات والای نام خداوند هستند. ||1||
همانطور که ماهی در آب غوطه ور می شود، به نام خداوند جذب می شود.
ای نانک، مقدسین مانند مرغان باران هستند. آنها تسلی می یابند و از قطرات نام خداوند می نوشند. ||2||68||91||
سارنگ، مهل پنجم:
بدون نام خداوند، فانی یک روح است.
تمام اعمالی که او انجام می دهد فقط غل و زنجیر است. ||1||مکث||
بدون بندگی خدا، کسی که به دیگری خدمت می کند، وقت خود را بیهوده تلف می کند.
وقتی رسول اکرم برای کشتن تو بیاید ای فانی، حال تو چگونه خواهد بود؟ ||1||
خواهش می کنم از بنده خود محافظت کن ای پروردگار مهربان ابدی.
ای نانک، خدای من گنج صلح است. او ثروت و دارایی ساعد سنگات، شرکت مقدس است. ||2||69||92||
سارنگ، مهل پنجم:
ذهن و بدن من فقط در خداوند است.
آغشته به عبادت عبادی عاشقانه، من ستایش شکوهمند او را می خوانم. من تحت تأثیر امور دنیوی نیستم. ||1||مکث||
این شیوه زندگی قدیس مقدس است: او به کرتان، ستایش پروردگار و استاد خود گوش می دهد و به یاد او می اندیشد.
او پاهای نیلوفر آبی خداوند را در اعماق قلبش کاشت. عبادت خداوند تکیه گاه نفس حیات اوست. ||1||
ای خدای مهربانان حلیم دعای مرا بشنو و بر من برکت ببار.
من پیوسته گنج نعم را با زبانم می خوانم. نانک برای همیشه قربانی است. ||2||70||93||
سارنگ، مهل پنجم:
بدون نام خداوند، عقل او کم عمق است.
او به یاد پروردگار و مولای خود نمی اندیشد. احمق کور در عذاب وحشتناکی رنج می برد. ||1||مکث||
او عشق به نام خداوند را نمی پذیرد. او کاملاً به لباس های مذهبی مختلف وابسته است.
دلبستگی های او در یک لحظه از بین می رود. وقتی پارچ شکسته شود، آب تمام می شود. ||1||
خواهش می کنم مرا برکت ده تا بتوانم تو را با عبادت عاشقانه عبادت کنم. ذهن من از عشق لذیذ تو غرق و مست شده است.
نانک، غلام تو، وارد حرم تو شده است. بدون خدا هیچ چیز دیگری وجود ندارد. ||2||71||94||
سارنگ، مهل پنجم:
در ذهنم به آن لحظه فکر می کنم،
وقتی به جمع مقدسین دوست میپیوندم و مدام ستایشهای با شکوه پروردگار عالم را میخوانم. ||1||مکث||
بدون ارتعاش و تعمق در پروردگار، هر کاری که انجام دهید بی فایده خواهد بود.
تجسم کامل عالی سعادت برای من بسیار شیرین است. بدون او اصلاً دیگری وجود ندارد. ||1||
سرود خواندن، مراقبه عمیق، خود انضباطی سخت، اعمال خوب و سایر تکنیک های صلح - آنها حتی با ذره ای از نام خداوند برابر نیستند.
ذهن ناناک توسط پاهای لوتوس خداوند نفوذ می کند. در پای نیلوفر آبی او جذب می شود. ||2||72||95||
سارنگ، مهل پنجم:
خدای من همیشه با من است. او باطن دان و جستجوگر دلهاست.
من سعادت دنیا را می یابم و در دنیا آرامش و لذت را با ذکر نام پروردگار و مولایم. ||1||مکث||