Raag Aasaa، خانه دوم، مهل چهارم:
برخی با دوستان، فرزندان و خواهران و برادران متحد می شوند.
برخی با همسر و خویشاوندان ائتلاف می کنند.
برخی برای انگیزه های خودخواهانه خود با رؤسا و رهبران ائتلاف می کنند.
اتحاد من با خداوند است که همه جا را فرا گرفته است. ||1||
من اتحاد خود را با خداوند تشکیل داده ام. خداوند تنها تکیه گاه من است.
غیر از خداوند، من هیچ جناح یا اتحاد دیگری ندارم. من از ستایش های بی شمار و بی پایان با شکوه خداوند می خوانم. ||1||مکث||
کسانی که با آنها ائتلاف کنید، هلاک خواهند شد.
با ائتلاف های دروغین، انسان ها در نهایت توبه و پشیمان می شوند.
کسانی که باطل می کنند ماندگار نمی شوند.
من اتحاد خود را با خداوند تشکیل داده ام. هیچ کس قدرتمندتر از او نیست. ||2||
همه این اتحادها فقط بسط عشق مایا هستند.
فقط احمق ها بر سر مایا بحث می کنند.
به دنیا می آیند و می میرند و بازی زندگی را در قمار می بازند.
اتحاد من با خداوندی است که همه را در دنیا و آخرت زینت می دهد. ||3||
در این عصر تاریک کالی یوگا، پنج دزد به اتحاد و درگیری دامن می زنند.
میل جنسی، خشم، طمع، وابستگی عاطفی و خود بزرگ بینی افزایش یافته است.
کسی که از فیض خداوند برکت یابد، به سات سنگات، جماعت حقیقی می پیوندد.
اتحاد من با خداوند است که همه این اتحادها را از بین برده است. ||4||
در عشق کاذب به دوگانگی، مردم می نشینند و اتحاد تشکیل می دهند.
آنها از عیب های دیگران شکایت می کنند، در حالی که خودبزرگ بینی خودشان فقط افزایش می یابد.
همانطور که می کارند، درو خواهند کرد.
خدمتکار ناناک به اتحاد دارما خداوند پیوسته است که تمام جهان را فتح خواهد کرد. ||5||2||54||
آسا، مهل چهارم:
گوش دادن مداوم به گوربانی آمبروسیال در دل، دلپذیر می شود.
از طریق قربانی، پروردگار نامفهوم درک می شود. ||1||
ای خواهران من، به عنوان گورمخ، به نعم، نام خداوند گوش دهید.
خداوند یکتا در اعماق قلب نفوذ و نفوذ دارد. با دهان خود سرودهای آمبروسیال گورو را بخوانید. ||1||مکث||
ذهن و بدنم مملو از عشق الهی و اندوه بزرگ است.
با خوش شانسی، من گورو واقعی، موجود اولیه را به دست آورده ام. ||2||
در عشق به دوگانگی، فانی ها در میان مایاهای سمی سرگردان هستند.
بدبخت ها با گورو واقعی ملاقات نمی کنند. ||3||
خود خداوند به ما الهام می کند که در اکسیر آمبروسیال خداوند بنوشیم.
از طریق گورو کامل، ای ناناک، خداوند به دست می آید. ||4||3||55||
آسا، مهل چهارم:
عشق نعم، نام خداوند، تکیه گاه ذهن و بدن من است.
من نعم را می خوانم. نعم جوهر صلح است. ||1||
پس ای دوستان و همراهان من نعم بخوانید.
بدون نام، هیچ چیز دیگری برای من وجود ندارد. با خوش شانسی، به عنوان گورمخ، نام خداوند را دریافت کردم. ||1||مکث||
بدون نام، من نمی توانم زندگی کنم.
با اقبال فراوان، گورمخ ها نعم را به دست می آورند. ||2||
کسانی که ناام ندارند، صورتشان در خاک مایا مالیده شده است.
بدون نعم، زندگی آنها ملعون و ملعون است. ||3||