طلسم و طلسم بر او تأثیر نمی گذارد و چشم بد به او آسیب نمی رساند. ||1||مکث||
میل جنسی، خشم، سرمستی خودخواهی و وابستگی عاطفی با فداکاری محبت آمیز از بین می رود.
کسی که وارد حرم خداوند می شود، ای ناناک، در خلسه در جوهر لطیف عشق پروردگار درآمیخته می ماند. ||2||4||68||
بلااول، مهل پنجم:
موجودات زنده و راه و رسم آنها در اختیار خداوند است. هر چه او بگوید، انجام می دهند.
وقتی پروردگار عالم خشنود است، هیچ چیز برای ترسیدن وجود ندارد. ||1||
اگر خداوند متعال را به یاد آورید هرگز به شما دردی نخواهد رسید.
رسول مرگ حتی به سیک های محبوب گورو هم نزدیک نمی شود. ||1||مکث||
پروردگار توانا علت اسباب است; جز او نیست.
نانک وارد حرم خدا شده است. خداوند واقعی به ذهن نیرو بخشیده است. ||2||5||69||
بلااول، مهل پنجم:
یاد، یاد خدای من در مراقبه، سرای درد برداشته می شود.
با پیوستن به Saadh Sangat، گروه مقدس، صلح و آرامش را یافتم. دیگر از آنجا دور نخواهم شد. ||1||
من به استاد خود اختصاص داده شده است. من فدای پای او هستم.
من سرشار از وجد، آرامش و شادی هستم، به گورو خیره می شوم و ستایش های با شکوه خداوند را می خوانم. ||1||مکث||
این هدف زندگی من است، خواندن کرتان ستایش خداوند، و گوش دادن به ارتعاشات جریان صوتی ناد.
ای نانک، خدا از من کاملاً راضی است. من به ثمره آرزوهایم رسیده ام. ||2||6||70||
بلااول، مهل پنجم:
این دعای بنده ات است: دلم را روشن کن.
به رحمت خود پروردگار متعال گناهان مرا محو کن. ||1||
من از پای نیلوفر آبی تو حمایت می کنم، ای خدا، پروردگار اولیه، گنج فضیلت.
تا زمانی که نفسی در بدنم وجود دارد، در ستایش نعم، نام خداوند، به یاد خواهم آورد. ||1||مکث||
تو مادر، پدر و خویشاوند من هستی. شما در همه جا ماندگار هستید.
ناناک به دنبال حرم خداست. ستایش او پاک و بی آلایش است. ||2||7||71||
بلااول، مهل پنجم:
تمام قوای معنوی کامل زمانی به دست میآید که ستایش خداوند را بخواند. همه برای او آرزوی سلامتی می کنند
همه او را مقدس و روحانی می نامند; با شنیدن خبر او، غلامان خداوند به استقبال او می آیند. ||1||
گورو کامل به او آرامش، آرامش، رستگاری و خوشبختی می دهد.
همه موجودات زنده به او دلسوز می شوند. او نام خداوند، حر، حر را به یاد می آورد. ||1||مکث||
او در همه جا رسوخ و فراگیر است. خدا اقیانوس فضیلت است.
ای نانک، عابدان در سعادتند و به پایداری همیشگی خداوند چشم دوخته اند. ||2||8||72||
بلااول، مهل پنجم:
خداوند بخشنده بزرگ مهربان شده است. او به دعای من گوش داده است.
بنده خود را نجات داده و خاکستر در دهان تهمت زننده. ||1||
اکنون هیچ کس نمی تواند تو را تهدید کند، ای دوست حقیر، زیرا تو برده گورو هستی.
خداوند متعال با دست خود دراز کرد و تو را نجات داد. ||1||مکث||
پروردگار یگانه بخشنده همه موجودات است. اصلا دیگری وجود ندارد
نانک دعا می کنه تو تنها نیروی منی خدایا. ||2||9||73||
بلااول، مهل پنجم:
پروردگار عالم دوستان و همراهان مرا نجات داده است.
تهمت گران مرده اند پس نگران نباشید. ||1||مکث||
خداوند تمام امیدها و آرزوها را برآورده کرده است. من با استاد الهی آشنا شده ام.