پروردگار غیب در اعماق نفس است. او را نمی توان دید؛ پرده خودپرستی دخالت می کند.
در وابستگی عاطفی به مایا، همه دنیا در خواب هستند. به من بگویید چگونه می توان این شک را برطرف کرد؟ ||1||
یکی با دیگری در یک خانه زندگی می کند، اما با هم صحبت نمی کنند، ای خواهر و برادر سرنوشت.
بدون یک ماده، پنج نفر بدبخت هستند. آن ماده در مکان غیرقابل دسترس قرار دارد. ||2||
و کسی که خانه اش است، آن را قفل کرده و کلید را به گورو داده است.
شما ممکن است انواع تلاش ها را انجام دهید، اما بدون پناهگاه گورو واقعی نمی توان به آن دست یافت. ||3||
کسانی که پیوندهایشان توسط گورو واقعی شکسته شده است، عشق به Saadh Sangat، شرکت مقدس را در خود جای داده اند.
برگزیدگان، موجودات خودآگاه، گرد هم می آیند و سرودهای شادی آور خداوند را می خوانند. نانک فرقی بین آنها نیست ای خواهر و برادر تقدیر. ||4||
این چنین است که خداوند مقتدر پادشاه من، پروردگار جهان، ملاقات می کند.
سعادت آسمانی در یک لحظه حاصل می شود و شک برطرف می شود. با ملاقات او، نور من در نور یکی می شود. ||1||مکث دوم||1||122||
گاری، مهل پنجم:
من با او صمیمی هستم.
با اعطای فیض خود، معشوق مهربانم از گورو واقعی به من گفت. ||1||مکث||
به هر کجا که نگاه می کنم، تو آنجایی. من کاملاً در این مورد قانع هستم.
برای چه کسی دعا کنم؟ خداوند خودش همه چیز را می شنود. ||1||
اضطرابم تمام شد گورو پیوندهای من را بریده است و من آرامش ابدی یافته ام.
هر چه باشد، در پایان خواهد بود. پس درد و لذت را کجا می توان دید؟ ||2||
قاره ها و منظومه های شمسی در حمایت پروردگار یگانه قرار دارند. گورو پرده توهم را برداشته و این را به من نشان داده است.
نه گنج از ثروت نام خداوند در آن یک مکان است. دیگه کجا باید بریم؟ ||3||
همان طلا به اشیاء مختلف تبدیل می شود. به همین ترتیب، خداوند الگوهای بسیاری از خلقت را ایجاد کرده است.
ناناک می گوید، گورو شک مرا برطرف کرده است. به این ترتیب ذات من در ذات خدا می آمیزد. ||4||2||123||
گاری، مهل پنجم:
این زندگی روز و شب رو به کاهش است.
با ملاقات با گورو، امور شما حل خواهد شد. ||1||مکث||
گوش کنید، دوستان من، از شما خواهش می کنم: اکنون زمان خدمت به مقدسین است!
در این دنیا سود نام پروردگار را به دست آورید و در آخرت در آرامش بسر خواهید برد. ||1||
این دنیا غرق در فساد و بدبینی است. فقط کسانی که خدا را می شناسند نجات می یابند.
کسانی که از سوی خداوند بیدار می شوند تا در این گوهر متعالی بنوشند، ناگفته های پروردگار را می شناسند. ||2||
فقط چیزی را بخرید که برای آن به دنیا آمده اید، و از طریق گورو، خداوند در ذهن شما ساکن خواهد شد.
در خانه وجود درونی خود، عمارت حضور خداوند را با سهولت شهودی به دست خواهید آورد. شما دوباره به چرخ تناسخ سپرده نخواهید شد. ||3||
ای باطن شناس، جست و جوگر دل ها، موجود اولیه، معمار سرنوشت: لطفاً این آرزوی ذهنم را برآورده کن.
نانک، غلام تو، برای این سعادت التماس می کند: خاک پای اولیا باشم. ||4||3||124||
گاری، مهل پنجم:
نجاتم بده، ای پدرم خدا.
من بی ارزش و بدون فضیلت هستم. همه فضایل مال توست ||1||مکث||
پنج دزد شرور به وجود بیچاره من حمله می کنند. نجاتم بده، ای خداوند منجی!
عذابم می دهند و عذابم می دهند. من آمده ام تا پناهگاه تو را طلب کنم. ||1||